دانلود پروژه مقاله مديريت اخلاقي در جامعه اسلامي تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله مديريت اخلاقي در جامعه اسلامي تحت word دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله مديريت اخلاقي در جامعه اسلامي تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله مديريت اخلاقي در جامعه اسلامي تحت word

چکیده :  
مقدمه  
مدیریت اخلاقی از دیدگاه ارزش های اسلامی  
اصول و مبانی مدیریت اخلاقی در اسلام  
1- تعیین هدف  
2- دانشمندی و بینش  
3- روش  
4- رهبری و هدایت  
5-ارزیابی عملیات  
ویژگیهای عمومی مدیریت اخلاقی در اسلام  
1- ایمان به ارزش کار  
2- امانت و تعهد  
3- دانایی و توانایی  
4- دادگری در میان زیردستان  
5- احترام به افکار دیگران  
6- قاطعیت و برّندگی در تصمیم  
7- تواضع و فروتنی و یا مردمی بودن  
8- حسن سابقه  
9-آمیزه ای از نرمی و درشتی  
10- بزرگ منشی و بزرگواری در برابر مخالفان  
11- انتقاد پذیری  
12- آشنایی به زمان  
13- دوراندیشی  
عوامل خودکنترلی  
1- تلفیق هدفهای فرد و سازمان  
2- خویشتن کاری  
3- انگیزه توفیق طلبی  
4- ارزشها و احساسات ملی  
5- وجدان کاری  
6- باورها و ارزشهای اسلامی  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله مديريت اخلاقي در جامعه اسلامي تحت word

1- مشکبی ، اصغر ؛ «مطالعه تطبقی اصول و مبانی مدیریت از دیدگاه اسلام» ، مدیریت دولتی ، ش19 ، زمستان

2- اسلامی ، احمد؛ مدیریت اسلامی ، جهاد دانشگاهی دانشگاه صنعتی اصفهان ، س 1366 ، ص

3- پیروز ، علی و دیگران ؛ مدیریت در اسلام ، پژوهشکده حوزه و دانشگاه ، س 1384 ، ص

4- سلطانی ، مرتضی ؛ «مدیریت اخلاقی» ، تدبیر ، ش 132 ، اردیبهشت

5- مأخذ 2 ، ص

6- مأخذ 2 ، ص

7- مأخذ 2 ، ص 34 و

8- مأخذ 2 ، ص

10- افجه ای ، علی اکبر؛ مدیریت اسلامی ، انتشارات جهاد دانشگاهی ، س 1363 ،ص

11- سبحانی ، جعفر ؛ «ویژگیهای عمومی مدریت از دیدگاه اسلام» ، مدیریت دولتی ، ش18 ، پائیز

12- الوانی ، سید مهدی ؛ مدیریت عمومی ، نشریه ، تهران ، 1378 ، ص 282 ،

13- رابینز ، استیفن ؛ مدیریت رفتار سازمانی ، ترجمه علی پارساییان و محمد علی اعرابی ، تهران موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی ، س 1374 ، ص

14- افجه ای ، علی اکبر؛ « بررسی راههای عملی تقویت وجدان کار» ، اقتصاد مدیریت ، ش 26-27 ، س

15- جدی ، سوسن ؛ « روش های ایجاد وجدان کاری در سازمان » ، تدبیر ، ش 65 ، س

16- میر سپاسی ، ناصر ؛ « موانع تقویت وجدان کار » ، اقتصاد و مدیریت ، ش 28-29 ، س

چکیده

امروزه شاهد این هستیم که اخلاقیات در سازمانها و جوامع کمرنگ شده و مادیات و منافع فردی جای خود را به ارزشهای اخلاقی داده اند . در این مقاله سعی شده ابتدا در مورد اصول مدیریتی در جوامع اسلامی بحث شود و سپس خصوصیات و ویژگیهای عمومی مدیر اخلاقی بیان شده و در انتها عوامل خود کنترلی را که موجب می شود فرد به اصول اخلاقی پایبند باقی بماند بیان شده است

مقدمه

امروزه که قویاً موضوع تجدید و تعدیل وضعیت سازمانهای دولتی و سازمانهای قوی و غنی نهادهای موجود مطرح است. صرفاً با ایجاد تغییراتی در ساختارهای سازمانی و طراحی نمودارهای جدید تشکیلاتی, به مقصود خود نائل نخواهیم شد. به عبارت دیگر لازمه تجدید سازمان اصولی , صرفاً تغییر ساختار سازمانی نمی باشد بلکه مهمتر از این ایجاد تغییر و تحولات کیفی و کمی در مدیریت و مناسبات انسانی سازمان و تغییر فرهنگ حاکم بر سازمانها و سوق آنها به جهت فرهنگ اسلامی و رعایت اصول اخلاقی می باشد . (1)

به عبارتی باید مدیر با شناخت اصول اخلاقی آنها را در سازمان خود اجرا کند و کارکنان خود را با این اصول آشنا سازد . هدف در مدیریت اخلاقی عبارت است از رشد انسانها بطوریکه انسانیت جایگاه ویژه خود را در جان انسانها و اجتماعات بیابد . در قلمرو مدیریت چه بسا اتفاق می افتد منافع شخص مدیر , با مصالح مدیریت , تضاد پیدا می کند در این شرایط , نفس خودخواه و آزمند مدیر , فکر و اندیشه او را با منابع خویش همسو می سازد در حالیکه مدیر امین و متعهد نه تنها به دنبال منافع سازمان خود بلکه به دنبال منفعت تمام افراد جامعه است .(2)

مدیریت در میان علوم انسانی رابطه بسیار نزدیکی با فرهنگ دارد , به گونه ای که با اندک تأملی میتوان نقش فرهنگ را در جای جای آن به وضوح مشاهده کرد. به همین دلیل فرهنگهای گوناگون , برای خود مدیریتهای متفاوتی را اقتضاء می کنند ؛ مدیریت ژاپنی , آمریکایی و کره ای , نمونه هایی از این قبیل می باشند که متناسب با فرهنگ خود شکل گرفته اند

مدیریتی که در کشور ما از دیرباز مورد توجه مجامع علمی و دانشگاهی بوده و همواره بدان توصیه شده, مدیریت از نوع غربی آن است . این امر با توجه به فرهنگ بومی کشور ما , که دین دارای کارکرد اصلی در آن می باشد , چندان منطقی به نظر نمی رسد؛ زیرا آن مدیریت با این فرهنگ سنخیت چندانی ندارد. از این رو نمی توان انتظار داشت تئوریهای موجود مدیریت که آمیخته با فرهنگ غربی است به طور کامل در کشور ما کاربرد داشته باشد و به هیچ وجه صحیح نیست که آن تئوریها را به صورت مطلق و کلی به کشور خود منتقل کرد و با ترجمه ناقص و احیاناً نادرست منابع اصلی و لاتین مدیریت, خود را مصرف کننده و وامدار دیگران دانست و بی هیچ پیدایش و پالایش به کارگیری آن را توسط مدیران توصیه نمود

با مراجعه به منابع دینی , می توان به گزاره هایی دست یافت که حاوی یک سری دستورالعمل ها و توصیفهای مدیریتی است . این دستورالعمل ها یک سری باید و نبایدهای مدیریتی هستند که مدیران مسلمان , با فراگیری و پایبند عملی به آنها , وظیفه دینی خویش را ادا می کنند

بنابراین برای اثبات ضرورت مدیریت و اخلاق اسلامی دو راه وجود دارد : یکی ضرورت از راه فرهنگ می باشد , با این توضیح که علم مدیریت به دلیل آمیختگی با فرهنگ غربی , کاملاً پاسخ گوی نیازهای مدیریتی کشورهای اسلامی نیست و با توجه به فرهنگ این کشورها ضرورت دارد تا با پژوهش بر روی شیوه هایی از مدیریت که سنخیت با این فرهنگ دارد , نیازهای موجود را برطرف ساخت

اما راه دوم اینکه وظیفه مسلمانی اقتضا می کند که در برابر فرامین الهی مطیع بود ؛ با توجه به دستورالعمل های مدیریتی که از سوی مدیران معصوم جامعه اسلامی صادر شده است, ضرورت دارد تا با عمل به آن دستورها و الگو قرار دادن آن معصومان ( ع ) مدیریتی را بکار بگریم که مورد رضایت و خشنودی پروردگار باشد . (3)

مدیریت اخلاقی یعنی شناسایی و الویت بندی ارزشها برای هدایت رفتارها در سازمان(4) , دریک نتیجه گیری می توان اظهار داشت که دین در مواجهه با نظریه های ارائه شده از سوی صاحبنظران مدیریت , نه نفی مطلق را توصیه می کند , و نه تأئید کلی را می پذیرد؛ بلکه راه میانه ای را برمی گزیند که حاصل آن طرد برخی از دیدگاههای محدود در ارائه نظرهاست . اسلام دیدگاه محدود مادی حاکم بر تئوریها را در اصول مدیریت و رفتار سازمانی رد می کند و با طرح موضوع دو ساحتی بودن انسان , بر دیدگاه الهی و نقش عوامل معنوی نیز تأکید دارد

مفهوم مدیریت که از دیرباز در جامعه بشری سابقه داشته و در قرن حاضر به عنوان یک پدیده نو جلوه گر شده است در چند دهه اخیر تحقیقات وسیعی در زمینه های مربوط به آن توسط صاحبنظران به عمل آمد. نظری کلی بر اکثر مکاتب مدیریت در یکصد سال گذشته نشان می دهد که کوشش علمای مدیریت مصروف بهبود کار و نتایج حاصله آن بوده  است

حتی در مکاتبی چون «مکتب روابط انسان» که به ارتباط بین انسانها بیش از هر عاملی اهمیت می دهد, مراد و مقصود , بهره بیشتر و سودجستن بهتر از دستاورد انسان بوده است . بطوریکه هدف اصلی بهره وری از انسان به عنوان یک وسیله برای افزایش سرمایه یا ایجاد کار در جامعه بوده است

لیکن مبانی نظری و عملی مدیریت از لحاظ بینش اسلامی بر اساس آیات قران کریم و احادیث و سیره معصومین ( ع ) با هدف مکاتب فوق یک فرق  اساسی و عمده دارد و آن اهمیت دادن به انسان نه به خاطر بهره وری صرف , بلکه به خاطر شرافت , کرامت و تعالی اوست

امروزه مدیریت یکی از موضوعات کاربردی و ضروری هر جامعه است ولیکن مدیر و مدیریت , جایگاه مشخص در محیط سازمانی کشورهای در حال توسعه پیدا نکرده و اغلب هم این دو واژه به جا یکدیگر بکار رفته است . مطالعه تاریخ کشورمان نشان می دهد که آنچه امروزه درقالب نظریه های مکاتب مختلف با عناوینی مثل : « اصول اداره امور عمومی , فلسفه و مبانی مدیریت , وظایف مدیر و ;» که از غرب به شرق آورده شده و نیز ریشه های بسیاری از نظریه های جدید رهبری , سازمان و مدیریت , از نظام های رهبری و مدیریت ایران باستان گرفته شده است

با مطالعه تاریخ اسلام و بررسی دقیق آیه های قرآن کریم و مطالعه آثار , کتب و احادیثی که از ائمه معصومین بر جای مانده , در می یابیم که اسلام نه تنها به جنبه های معنوی و روحی , اخلاقیات , فضیلت و تقوای فرد و روابط اخلاقی خالق و مخلوق پرداخته . بلکه تکیه زیادی بر جنبه های مربوط به روابط اجتماعی , اداره امور دنیایی و بالأخص شیوه های رهبری و آیین مملکت داری کرده است . اسلام روح اصیل , فرهنگ اصیل , مکتب اصیل و بالاخره برنامه های اصیلی دارد که از درون مکتب نشأت گرفته است

بدیهی است از آن روز که اصالتهای تاریخی و دینی فراموش شد و مسلمانان پیشرفت خود را در وابستگی و دنباله روی از غرب دانستند , سقوط و عقب گرد آنان نیز شروع شد و امروز برای بازگشت به خویشتن و نجات از وضع فعلی راهی به جز احیای اصالتهای ملی و دینی و مذهبی خویش نداریم , احیای منطق و فرهنگ اسلام و میراثهای بزرگ نیکان و ترک وابستگیها به عنوان یک ضرورت ملی و مکتبی احساس می شود

آری اگر بخواهیم در این دوره ویژه و بی نظیر از تاریخ کشورمان به رسالت سنگین و مسئولیت عظیم مکتبی خود عمل کرده باشیم , چاره ای جز اسلامی نمودن حرکات و مناسبات خود نداریم , امروزه قویاً موضوع تجدید و تعدیل وضعیت سازمانهای دولتی و سازماندهی قوی و غنی نهادهای موجود مطرح است

صرفاً با ایجاد تغییراتی در ساختارهای سازمانی و طراحی نمودارهای جدید تشکیلاتی به مقصود خود نائل نخواهیم شد . به عبارت دیگر لازمه تجدید سازمان اصولی , صرفاً تغییر ساختار سازمانی نمی باشد بلکه مهمتر از این ایجاد تغییر و تحولات کیفی و کمی در مدیریت و مناسبات سازمان و تغییر فرهنگ حاکم بر سازمانها و سوق آن به جهت فرهنگ اسلامی و ملی می باشد. (1)

مدیریت اخلاقی از دیدگاه ارزش های اسلامی

برای مدیریت تعاریف گوناگونی ارائه شده که عمدتاً بر اساس ساخت و بافت ذهنی و بنیانهای اندیشه ای افراد از مدیریت بود ه است. نمونه هایی از این تعاریف به شرح زیر است

v    پیش بینی فعالیتها برای نیل به هدفهای سازمانی در آینده

v    همکاری دو یا چند نفر برای نیل به هدف معین ومشخص

v    توانایی شخص در رسیدن به هدف مشخص به وسیله افراد دیگر

اما آنچه در دهه های اخیر به عنوان تعریفی جامع تر از مدیریت مطرح شده و بیشتر تعاریف فوق را شامل می شود عبارت است از : هنر کشف استعدادها و فرآیند تجهیز , تنظیم و هدایت نیروها در جهت اهداف یک نظام در ابعاد مختلف همانند یک محور و مدار و قطب عمل کند. (5)

اصول و مبانی مدیریت اخلاقی در اسلام

1- تعیین هدف

اصول و پایه اساسی در مدیریت عبارت است از تعیین هدف نهایی بطوریکه نتیجه نهایی به طور راهبردی مطرح می شود و بقیه عوامل از جمله مدیریت جزء ابزار برای رسیدن به منظور می شود. هدف در مدیریت اخلاقی عبارت است از رشد انسانها بطوریکه انسانیت جایگاه ویژه خود را در جان انسانها و اجتماعات بیابد

بر این اساس تشکلها و تجمعها , تأسیسات و تشکیلات باید گردونه هایی باشند که با هدایت مدیریتهای صالح , انسانها را به رشد برسانند . (6)

2- دانشمندی و بینش

دانشمندی و بینش , دو عنصر تفکیک ناپذیری هستند که یکی از مبانی مدیریت اخلاقی را تشکیل می دهند . در زمینه ضرورت تجهیز مدیریت به عقل سیاسی و اجتماعی انبوهی از تعالیم وجود دارد که به طور اختصار به نمونه هایی اشاره می شود

امام صادق ( ع ) می فرمایند

اقدام کننده بی بینش , راهی بیراهه را ماند که شتاب حرکت و سرعت سیرش خبر دوری از مبدأ و مقصدش بیفزاید

امام علی ( ع ) می فرمایند

ژرف اندیش بینا , سرآغاز کردارش نیک می نگرد و محاسبه می کند که آیا عملش زیانبخش است یا مفید و سودمند ؟

اگر آن را مفید یافت , اقدام می کند والا متوقف می شود و می ایستد. به هر حال بصیت شرط اساسی اقدام و عمل است و این مهم حاصل نمی شود مگر با , درک قوانین عام حیات و شناخت علیت حاکم بر اجتماعات , واقع بینی و موقع9 شناسی قدرشناسی و موقع یابی و موضع یابی , مردم شناسی و فرهنگ شناسی . (7)

3- روش

سومین اصل از اصول مدیریت را «روش» تشکیل می دهد . مدیریت را بر پایه مبانی فکری و سیستم اجرا و اعمال , به طبقاتی می توان تقسیم کرد

الف- مدیریت علمی و غیر علمی

ب- مدیریت شورایی و استبدادی

ج – مدیریت خیر اندیش و استعمار جویانه

د- مدیریت باز و بسته

هـ- مدیریت پویا و ایستا و ;

آنچه در بین نظریه پردازان علم مدیریت معمول است دو نظریه است

یکی مدیریت بر پایه تخصص که به مدیریت علمی مرسوم است و دیگری مدیریت بر پایه زور که هویتش استبداد و قدرت است . آنچه از متون اسلامی استخراج می شود و به عنوان مدیریت بایسته و شایسته شناخته می شود , عبارت است از

مدیریت علمی , متمرکز , مشاوره جویانه , باز و آزاد

از شرایط عام مدیریت , علم است. علم به قانون و آشنایی نسبت به حوزه اداری و امور اداری , آشنایی با محیط کار , شرایط کار و همکاران . (8)

مدیریت اخلاقی نوعی مدیریت ویژه است که به لحاظ تنگنای لغوی باید آن را مدیریت متمرکز نامید , منتها منظور از متمرکز , نوعی از مدیریت که روح مسئولیت پذیر را در افراد از بین می برد نیست , بلکه مقصود , وحدت مرجع تصمیم گیری , انسجام و هماهنگی بین نیروها و برقراری رابطه ارگانیک بین واحدها و بخشهای تابعه در حوزه مدیریت است

مدیریت اخلاقی در اسلام , مشاوره جویانه است که در قالب فرم های مختلفی از شورا , می تواند در سه تشکل تصور پیدا کند

الف- شورا به عنوان مقام مافوق مدیریت

ب- شورا به عنوان قائم مقام مدیریت

ج- شورا به عنوان بازوی فکری مدیریت

برای روشن شدن موضوع به شرح مختصری از طبقه بندی حوزه کاربردی شورا می پردازیم . بدین منظور سه نوع طبقه برای حوزه کاربردی شورا در نظر می گیریم

1-    شورای سیاستگذاری و برنامه ریزی

2-    شورای اداری و اجرایی

3-    شورای قانونگذاری

در متون اسلامی شورای سیاستگذاری و برنامه ریزی و قانونگذاری داریم , اما شواری اداری و اجرایی نداریم . آنچه موجود است به عنوان مشاوره جویی در امور اجرایی و اداری است . ولی تصمیم گیری بعد از مشاوره متمرکز انجام می شود

مدیریت اخلاقی در اسلام , مدیریت باز و آزاد است . در این زمینه دکتر بهشتی می فرماید

« بهترین مدیریت بر طبق معیارهای اسلامی , مدیریتی است که به عناصر و افراد امکان بدهد که خودشان را بر اساس معیارهای اسلامی اداره کننده خودگردانی بر اساس معیارهای اسلامی این روح سیاست اداری در نظام اسلام است.»

4- رهبری و هدایت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله ضرورت و مشروعيت رهبرى از ديدگاه امام على(ع) تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله ضرورت و مشروعيت رهبرى از ديدگاه امام على(ع) تحت word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله ضرورت و مشروعيت رهبرى از ديدگاه امام على(ع) تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ضرورت و مشروعيت رهبرى از ديدگاه امام على(ع) تحت word

ضرورت رهبرى  
مبناى مشروعیّت رهبرى  
بحث بیعت  
حریم مردم در نظام اسلامى  
حضور مردم و تحقق خارجى ولایت  
حکومت اسلامى، استبداد نیست  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله ضرورت و مشروعيت رهبرى از ديدگاه امام على(ع) تحت word

1 ـ تنبیه الاُمّه و تنزیه الملّه (حکومت از نظر اسلام)، ص46

2 ـ نهج البلاغه، خطبه 40؛ الکامل فى اللغه و الادب، ج2، ص131؛ کنزالعمال، ج5، ص751 و المصنّف، ج15، ص328

3 ـ غرر و درر (با شرح مرحوم خوانسارى)، ج6، ص236، حدیث 10109

4 ـ بحارالانوار، ج72، ص359، (کتاب العشره، باب 81، ح74)

5 ـ حکمت و حکومت، ص142 ـ 145 و 151 ـ 154 و 167 ـ 176 و روزنامه همشهرى، شماره 724، تیر 1374، ص6

6 ـ انعام (6)، 57

7 ـانعام (6)، 62

8 ـ مؤمن(40)، 12

9 ـ مائده (5)، 50

10 ـ همان، 44

11 ـ همان، 45

12 ـ همان، 47

13 ـ هفته نامه آبان، 28/1/79؛ ش121، ص4

14 ـ مقائیس اللّغه، ج2، ص91

15 ـ مانند آیه هشتاد و نه از سوره انعام، طبق یک احتمال

16 ـ مانند آیه هفتاد و نه از سوره آل عمران

17 ـ مانند آیه شانزده از سوره جاثیه

18 ـ انعام (6)، 14

19 ـ شورى (42)، 9

20 ـ احزاب (33)، 6

21 ـ مجمع البحرین، ج3، ص1977، ماده «و ل ى»

22 ـ مجمع البیان، ج4، ص338

23 ـ تفسیر تبیان، ج8، ص317

24 ـ جهت تفصیل بیشتر در این زمینه، به کتاب دین و دولت در اندیشه اسلامى، (ص217 ـ 239) مراجعه کنید

25 ـ الإسلام و أُصول الحکم، ص48

26 ـ حکمت و حکومت، ص168

27 ـ الغدیر، ج1، ص327 ـ 334

28 ـ همان، ص334 ـ 338

29 ـ همان، ص339 ـ 378

30 ـ همان، ص378 ـ 380

31 ـ دو هفته نامه ایران فردا، 8/10/78، ش65، ص2

32 ـ روزنامه فتح، 17/1/79، ص3

33 ـ روزنامه همشهرى، مهر 77

34 ـ هفته نامه آبان، دى 77

35 ـ نهج البلاغه، خطبه 35 و نامه هاى 5 و 26 و 41 و 42 و 53 و 71

36 ـ نساء (4)، 58

37 ـ نهج البلاغه، خطبه 35

38 ـ الغدیر، ج1، ص35

39 ـ نهج البلاغه، خطبه 137

40 ـ نهج البلاغه، خطبه 229

41 ـ فتح (48)، 18

42 ـ فتح (48)، 10

43 ـ الدر المنثور، ج6، ص74 و مجمع البیان، ج5، ص117

44 ـ نهج البلاغه، نامه 54

45 ـ نهج البلاغه، نامه 6

46 ـ القواعد الفقهیه، ج3، ص179 ـ 198

47 ـ تهذیب الاحکام، ج8، ص58، ح190 و الاستبصار، ج3، ص292

48 ـ بررسى و تحلیلى از نهضت امام خمینى، ص200

49 ـ لذات فلسفه، ص351 و ص363

50 ـ روزنامه آریا، 18/1/79، ص2

51 ـ روزنامه صبح امروز، 7/9/78، ص12

52 ـ نهج البلاغه، نامه 53

53 ـ نهج البلاغه، نامه 67

54 ـ نهج البلاغه، نامه 26 و 27

55 ـ احزاب (33)، 36

56 ـ نهج البلاغه، خطبه 3

57 ـ نهج البلاغه، خطبه 26

58 ـ خبرنامه جمعیت ایثارگران، ش42، ص30

59 ـ ولایت فقیه، ص34

60 ـ کتاب البیع، ج2، ص461

61 ـ نهج البلاغه، خطبه 92

62 ـ روزنامه فتح، 16/1/79، ص3

ضرورت رهبرى

اساسِ بحث از جایگاه رهبرى، ضرورت رهبرى براى جامعه است. بداهت این مسأله، آنچنان است که تشکیک در آن، تشکیک در امر بدیهى است. عقل و شرع، اتّفاق دارند که هرج و مرج، محکوم است و سامان جامعه، تنها در سایه حکومت و رهبرى است

مرحوم آیت الله نائینى، عدم رضاى شارع به اختلال نظام را، دلیل ثبوت نیابت فقها در عصر غیبت مى داند. او گفته است

از جمله قطعیات مذهب ما طائفه امامیه، این است که در این عصر غیبت، على مغیبه السلام، آنچه از ولایات نوعیه را که عدم رضاى شارع مقدس به اهمال آن، حتى در این زمینه معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقهاى عصر غیبت را در آن، قدر متیقن و ثابت دانستیم، حتى با عدم ثبوت نیابت عامّه در جمیع مناصب، و چون عدم رضاى شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام، بلکه اهمیت وظایفِ راجعه به حفظ و نظم ممالک اسلامیه از تمام امور حسبیه، از اوضح قطعیّات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نوّاب عام عصر غیبت در اقامه وظایف مذکوره، از قطعیات مذهب خواهد بود.[1]

در این کلام، این فقیه بزرگ، با ارتکازى دانستن عدم رضاى شارع به اختلال نظام ـ که همان هرج و مرج است ـ ولایت فقیه را در عصر غیبت ثابت مى داند

در عصر امام على(ع) خوارج نهروان، با برداشت نادرست از توحید، در صدد نفى حاکمیت امام على(ع) برآمدند، آنان، به استناد اینکه ولایت و حاکمیت، اختصاص به خدا دارد (لا حکم إلاّ لله) گفتند، امام، حقِّ حاکمیت ندارد. حضرت، در برابر این انحراف گفت

کلمهُ حقٍّ یراد بها باطلٌ! نعم إنَّهُ لا حکم إلاّ لله و لکن هؤلاء یقولون لا إمْرَهَ و إنَّهُ لابُدَّ للناس من أمیرٍ بّرٍ أوْ فاجرٍ یعمل فی إمرتِهِ المؤمن و یستمتع فیها الکافرُ و یُبَلَّغُ اللهُ فیها الأجل و یُجْمَعُ به الفَى ءُ و یقاتَل به العدُّو و تأمَنُ به السبلُ و یُؤْخَذُ بها للضعیفِ من القویّ، حتّى یستریح بّرٌ و یُستَراحُ من فاجرٍ.[2]

[این] سخنِ حقّى است که از آن، اراده باطل شده است! آرى، حکم جز از آنِ خدا نیست، ولى این گروه مى گویند: «اِمارت و حکومت، ویژه خداوند است و بس»، و حال آنکه مردم، نیازمند امیر و حاکمى هستند، خواه نیکوکار یا بدکار، تا مؤمن، در سایه حکومت او به کار خویش پردازد و کافر، از زندگى خود بهره گیرد تا زمان هر یک به سر آید، و حقِّ بیت المالِ مسلمانان به دست او گرد آورده شود و به کمک او، با دشمنان مبارزه شده و جاده ها امن گردد و حقِّ ضعیف را از قوى بستاند، تا نیکوکار بیاساید و از شر بدکار آسوده ماند

پاسخ مولا(ع) به شبهه خوارج، استدلال به فطرت است، زیرا ضرورت نیاز جامعه به نظام، امر بدیهى است و این، جز با رهبرى، امکان پذیر نیست

امام(ع) در این سخن، در صدد تبیین ضرورت رهبرى است، نه مشروعیت بخشیدن به حکومتِ فاجر، امام علیه السلام در این صدد است که حتى حاکمیت جائر، بر هرج و مرج، ترجیح دارد! آن حضرت، در سخنى دیگر، گفته است

والٍ ظلومٌ غشومٌ خیرٌ من فتنه تدوم؛[3]

حاکم ستمگرِ بیدادگر، بهتر است از فتنه اى که ادامه یابد

نیز گفته اند

أسدٌ حطومٌ خیرٌ من سلطانٍ ظلومٍ و سلطانٌ ظلومٌ خیرٌ من فتن تدوم؛[4]

شیر درنده، بهتر از حاکمِ ستمگر است و حاکم ستمگر، بهتر از فتنه هایى است که ادامه یابد

برخى به انگیزه تشکیک در ولایت فقیه، اصل ضرورت ولایت و رهبرى را زیر سؤال برده و مى گویند: «ولایت، مخصوص محجورانى مانند صغار و مجانین است و عقلا، نیاز به ولىّ ندارند»!

در این شبهه، ولایت کلامى با ولایت فقهى، خَلط شده است. آرى، ولایتى که در فقه مطرح است، اختصاص به کسانى دارد که به جهت نقصان و ناتوانى عقلى، حقِّ تصرف ندارند، اما ولایتى که در بحث امامت مطرح است، ولایت کلامى است. این ولایت، نه تنها اختصاص به محجوران ندارد بلکه مورد نیاز کامل عقلا است، همانند ولایت خداوند. در سایه ولایت خداوند و آنان که برگزیده او هستند، عقلِ انسان رشد یافته و راه سعادت خود را مى یابد

مبناى مشروعیّت رهبرى

از مباحث مهم و قابل توجه در بحث حکومت و رهبرى، مبناى مشروعیّت آن است. این بحث، در دو محور، مورد ارزیابى قرار گرفته است

1ـ در رابطه با رهبرى پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام؛

2ـ در رابطه با ولایت فقیه

در رابطه با محور نخست، نظریه مشهور شیعه، آن است که مشروعیت رهبرى پیامبران و امامان، با نصبِ بدون واسطه الهى است و در این زمینه، مردم نقشى ندارند

آرى، در سالهاى اخیر، نظریه اى خلاف این نظریه، مطرح شده است. این نظریه مى گوید: «مشروعیت سیاسى، یک صورت بیشتر ندارد و آن، الهى ـ مردمى است و در این مورد، میان عصر حضور و غیبت امام، فرقى نیست.»

این نظریه معتقد است که تدبیر سیاسى، همواره بر عهده مردم است و منصب الهى رسالت و امامت، تلازمى با حکومت و مدیریت سیاسى ندارد.[5]

اهل سنت، در رابطه با پیامبران و پیامبر گرامى اسلام(ص) سخنى از انتخاب مردم ندارند. بلى در رابطه با خلافتِ بعد از پیامبر، طرفدار انتخاب مردم اند، گرچه تاکنون حدود و ثغور آن را مشخص نکرده اند

در رابطه با محور دوم، مى توان گفت که نظریه رایج در میان اکثریت فقهاى شیعه، همین مشروعیت الهى است. گرچه برخى از متأخران از فقها، نظر دیگرى ابراز کرده و یا بر نظریه بالا، حاشیه زده و بُعدى از آن را پذیرفته و برخى از ابعاد آن را نپذیرفته اند

مبناى نظریه مشروعیت الهى در باب حکومت، عبارت است از

الف) اصل، این است که هیچ فردى، بر کس دیگر، ولایت نداشته و حقِّ دخالت در زندگى او را ندارد، مگر خداوند که عقل، حکم به ولایت ذات مقدسش مى کند، از آن رو که منعم است و شکر منعم، از بدیهیات و فطریات است. بنابراین، ولایتِ ذات مقدس خداوند بر انسان، مبتنى بر اصل محکم و استوار و خدشه ناپذیر عقلى است. او خالق همه موجودات جهان هستى و از جمله، انسان است و نیازها و مصالح حال و آینده مردم را مى شناسد و قانون اوست که تأمین کننده سعادت انسان است. این حقیقت، در آیاتِ فراوانى، از جمله موارد زیر آمده است

إنِ الحکمُ إلاّ لله یَقُصُّ الحقَ و هو خیر الفاصلین؛[6]

فرمان، تنها از آنِ خداست. حق را از باطل جدا مى کند و او بهترین جداکننده حق از باطل است

«یقص» به معناى «قطع کردن و بریدن چیزى» است و «یقص الحق»، یعنى حق را از باطل جدا مى کند

ثم ردّوا إلى الله مولاهم الحقِ ألا له الحکمُ و هو أسرع الحاسبین؛[7]

سپس تمام بندگان به سوى خدا که مولاى حقیقى آنهاست باز گردانده مى شوند. بدانید که داورى، مخصوص اوست و او سریعترین حسابگران است

; فالحکم لله العلى الکبیر؛[8]

; داورى، مخصوص خداوندِ بلندمرتبه بزرگ است

أفحکم الجاهلیّه یَبْغُونَ و مَنْ أحسن من الله حکماً لقوم یوقنون؛[9]

آیا آنان حکم جاهلیت را از تو مى خواهند؟ و چه کسى براى افرادِ باایمان، بهتر از خدا، حکم مى کند؟

و مَنْ لمْ یحکمْ بما أنزل اللهُ فأولئک هم الکافرون؛[10]

و هر کس به احکامى که خدا نازل کرده، حکم نکند، پس آنان، خودشان، کافرانند

و مَنْ لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الظالمون؛[11]

و کسانى که بر طبق آنچه خداوند نازل کرده، حکم نمى کنند، پس آنان، خودشان، ستمگرانند

و مَنْ لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون؛[12]

و کسانى که بر طبق آنچه خدا نازل کرده، حکم نمى کنند، پس آنان، خودشان، فاسقانند

اثبات حق حاکمیت، به معناى حقوقى آن، تنها راه سعادت بشر بوده و هر راهى غیر از آن، ضلالت است. بهترین قانون، قانونى است که منطبق با نیازهاى انسان بوده و قانونگذار، تنها در پى سعادت انسان بوده باشد و سخنى از منافع خودش را به میان نیاورد. آیا جز در حاکمیت الهى، این ویژگیها هست؟ هرگز!

بنابراین، سخن زیر، سخنى گزاف و تهى از دلیل است

اثباتِ حقِّ حاکمیت به معناى حقوقى آن، براى خدا، اشکالات فراوان دارد. آیه إنِ الحکمُ إلّا لله به این معنا نیست که خداوند، حقِّ حاکمیت بر مردم دارد، تا بحث شود که «این حق را، به چه کسى سپرده است؟»[13]

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله دفاع مشروع و اعمال در حکم دفاع مشروع تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله دفاع مشروع و اعمال در حکم دفاع مشروع تحت word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله دفاع مشروع و اعمال در حکم دفاع مشروع تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله دفاع مشروع و اعمال در حکم دفاع مشروع تحت word

مقدمه  
اول :  
ضرورت دفاع در مقام اعمال یک حق و یا انجام یک تکلیف :  
دوم :  
نظریه دفاع مبتنی بر اجبار روحی (معنوی)  
بخش اول  
ماهیت تاسیس حقوقی دفاع مشروع  
الف . اعمال حقوق فردی و خصوصی در دفاع مشروع  
ب . قلمرو علت موجهه در دفاع مشروع  
بخش دوم  
شرایط تجاوز و دفاع و موضوع مورد تجاوز در دفاع مشروع  
1 . ماهیت غیر قانونی تجاوز :  
2 . فقدان تحریک قبل از تجاوز :  
3 . فعلیت تجاوز :  
4 . غیر قابل دفع بودن تجاوز :  
ب . شرایط مشروعیت دفاع در قبال تجاوز  
1 . ضروری بودن دفاع :  
2 . متناسب بودن دفاع با خطر تجاوز :  
3 . استفاده مدافع از آسان ترین وسیله نجات :  
4 . توانایی مدافع برای دفاع از دیگری و ناتوانی او در دفاع از خود :  
ج . موضوع تجاوز در دفاع مشروع  
1 . دفاع از نفس :  
2 . دفاع از عرض یا ناموس :  
3 . دفاع از مال :  
4 . دفاع از آزادی تن خود یا دیگری :  
2 . اعمال در حکم دفاع مشروع  
بخش اول  
مصادیق اعمال در حکم دفاع مشروع  
الف ) قتل عمدی در مقام دفاع از شخص  
ب. قتل عمدی در مقام دفاع از مال  
ج . قتل سارق مسلح و قطاع الطریق  
1 . دفاع در مورد راهزنی در راه ها و شوارع و سرقت با اسلحه  
2 . دفاع در مقابل سارق مسلح در غیر راهها و شوارع  
بخش دوم  
قلمرو زمانی و مکانی اعمال در حکم دفاع مشروع  
الف . محل دفاع  
ب . زمان دفاع  
ج . اشکالات ناشی از شناخت اعمال در حکم دفاع مشروع  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله دفاع مشروع و اعمال در حکم دفاع مشروع تحت word

1 . در مورد ماهیت جرم بودن عمل دفاع کننده به نظرات جناب آقای دکتر ضیا الدین پیمانی در کتاب تفصیل قواعد دفاع مشروع در حقوق جزایی ایران بویژه صفحات 23 و 24 مراجعه شود

2 . داود العطار : الدفاع الشرعی فی الشریعه الاسلامیه (چاپ اول , 1401 ه_ / 1981 م) , ص

3 . عبد القادر عوده : التشریع الجنائی , ج 1/ص

4 . در مورد تعرض به نفس ناشی از ترک فعل آقای دکتر ضیا الدین پیمانی معتقد است

6 . ماده واحده قانون تشدید مجازات رانندگان مختلف مصوب دی ماه 1335 مقرر می دارد

( هر راننده ای _ اعم از آنکه شغل او رانندگی باشد یا نباشد شخصاً و یا با شرکت دیگری _ به قصد قتل یا سرقت اموال هتک ناموس , مرتکب ربودن شخص یا اشخاصی که در آن وسیله نقلیه است بشود در صورت وقوع قتل , محکوم به اعدام است و دادرسان حق ندارند مجازات را حتی یک درجه تخفیف بدهند و در صورت وقوع سرقت و یا هتک ناموس به عنف به حبس دائم و در صورت شروع به قتل یا شروع به سرقت و یا شروع به هتک ناموس به حبس جنایی درجه یک از پنج تا پانزده سال مجازات خواهد شد

7 . پاسخ و سئوالات از کمیسیون استفتاات و مشاورین حقوقی شورای عالی قضایی (1365) ج 3 / ص 43 , سئوال

8 . دکتر پرویز صانعی : حقوق جزای عمومی , ج 1/ص

15 . دکتر عبدالحسین علی آبادی : حقوق جنایی , ج1/ص

18 . دکتر ضیا الدین پیمانی : تفصیل قواعد دفاع مشروع در حقوق جزایی ایران ,ص

مقدمه

حق دفاع در مقابل تجاوزات به جان آزادی عرض و ناموس و مال از حقوق طبیعی هر انسان است و لذا وضع مقررات در این زمینهم هم با اصول و مبانی حقوق اسلامی و هم با حقوق اروپایی هماهنگی دارد

دفاع مشروع در حقوق موضوعه ایران در قانون راجع به مجازات اسلامی و قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) پیش بینی شده است . حقوق موضوعه ارتکاب اعمالی را که در شرایط عادی جرم و مستوجب مجازات است در مقام دفاع جرم نمی شناسد و مسئولیت کیفری و مسئولیت مدنی دفاع کننده را منتقی میداند اساس و مبنای دفاع مشروع در حقوق موضوعه متکی بر نظریات حقوقی زیر است

اول

ضرورت دفاع در مقام اعمال یک حق و یا انجام یک تکلیف

اولین نظریه در مورد تاسیس دفاع مشروع این است که دفاع مشروع اعمال یک حق و حتی انجام یک تکلیف است در مواقعی که خطر قریب الوقوع است و به مراجع عمومی دسترسی نیست , بایستی افراد امکان محافظت از خودشان یا دیگران را داشته باشند. فکر وجود حق طبیعی دفاع و ضرورت دفاع به عنوان یک حق یا وظیفه , اساس این نظریه را تشکیل می دهد حق دفاع در ادوار مختلف پیوسته یکی از علل مشروعیت ارتکاب جرم شناخته شده است حقوق روم دفاع مشروع را قبول داشته و سیسرون آن را حق طبیعی تلقی نموده است

دفاع مشروع تحت تاثیر افکار مسیحیت تغییر کرد و طبق آن کسی که در مقام دفاع مشروع مرتکب عمل مجرمانه می شد چنین رفتاری را مغایر با کردار نیک تلقی می کردند و دفاع کننده را مجرم می دانستند و الغای مجازات , مستلزم تقاضای عفو را از حاکم بود , و اصولاً در موارد دفاع از نفس , تقاضای عفو همیشه مورد قبول واقع میشد در شریعت اسلام دفاع , مسئولیت جزایی را منتقی می سازد و بر سه قسم است

1 . دفاع مشروع که نوعی دفاع فردی است

2 . امر به معروف و نهی از منکر که نوعی دفاع اجتماعی است

3 . جهاد که دفاع از کیان اسلام است

دوم

نظریه دفاع مبتنی بر اجبار روحی (معنوی)

در تجاوزی که علیه فردی به عمل می آید و دفاع کننده را در موقعیت دفاع مشروع قرار می دهد فرض بر این است که دفاع کننده در زمان دفاع در وضعیت اجبار روحی (معنوی ) بوده است علی الاصول اعمال زور و توسل به قدرت شخصی همیشه موضوع است ولی در چنین فرضی با اختلال در عنصر روانی جرم, رفتار مجرمانه ای که در مقام دفاع به عمل آمده است , به علت وجود وضعیت اجبار مستوجب کیفر نیست . این نظریه همیشه منطبق با واقع نیست , زیرا در بیشتر موارد اقدام دفاع کننده به نحوی است که مبین قصد و اراده و درک واقعی او هنگام دفاع است

تفاوت عمده در انتخاب یکی از دو نظریه بالا موجب می شود که در نظریه ضرورت دفاع در مقام اعمال یک حق و انجام یک تکلیف دفاع مشروع از عوامل موجهه جرم به حساب می آید در حالی که در نظریه دفاع مبتنی بر اجبار روحی (معنوی ) دفاع مشروع از علل عدم قابلیت انتساب یا عوامل شخصی رافع مسئولیت کیفری محسوب میگردد. در حقوق جزای کشور ما دفاع مشروع از عوامل موجهه جرم است , زیرا با اجتماع شرایطی عملی که جرم است در مقام دفاع از نفس یا عرض یا ناموس یا مال خود یا دیگری و یا آزادی تن خود یا دیگری قابل تعقیب و مجازات نیست. ضوابط دفاع مشروع در مواد 33 به بعد قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب 1361 پیش بینی شده است بعلاوه مواردی هم در مواد 92 به بعد قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) مصوب 1363 معین شده است که علی رغم فقدان جمیع شرایط لازم برای تحقق دفاع مشروع با احراز شرایط قانونی برای دفاع در دادگاه عمل در حکم دفاع مشروع تلقی می شود

بنابر آنچه که داود العطار در کتاب (الدفاع الشرعی فی الشریعه الاسلامیه) نوشته برای دفاع مشروع تعریفی در کتب فقهی نیامده است . تنها عبد القدر عوده در کتاب (فی التشریع الجنایی الاسلامی) می نویسد

الدفاع الشرعی : هو واجب الانسان فی حمایه نفسه او نفس غیره و حقه فی حمایه ماله او مال غیره من کل اعتدا حال غیر مشروع بالقوه الالازمه لدفع هذا الاعتدا

دفاع مشروع بر هر انسانی در حمایت از جان خود و یا جان دیگری واجب است و حقی است برای او در حمایت از مال خود و یا مال دیگری در مقابل هر نوع تجاوز فعلی نامشروع با هر وسیله ای که برای دفع این تجاوز ضروری باشد

مواد 33 به بعد قانون راجع به مجازات اسلامی ضوابط عمومی دفاع مشروع را معین می کند مواد 92 به بعد قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) مواردی را که در حکم دفاع مشروع تلقی می گردد پیش بینی نموده است . ما این مقررات را در دو بحث مورد بررسی قرار می دهیم

ضوابط کلی برای تحقق دفاع مشروع

بخش اول

ماهیت تاسیس حقوقی دفاع مشروع

الف . اعمال حقوق فردی و خصوصی در دفاع مشروع

ماده 33 قانون راجع به مجازات اسلامی با غیر قابل تعقیب و مجازات دانستن عمل مجرمانه در مقام دفاع از نفس یا عرض یا ناموس یا مال خود یا دیگری یا آزادی تن خود یا دیگری در واقع حق خصوصی دفاع را مورد قبول قرار داده است. مبنای این امتیاز شخصی در ضرورت دفاع , عدم امکان توسل به قوای دولتی بدون فوت وقت و یا موثر واقع نشدن مداخله قوای مذکور در رفع تجاوز و خطر است (بند 2 ماده 33 قانون مورد بحث) در اینجا به هیچ وجه لازم نیست برای مشروع دانستن دفاع اجبار روحی یا معنوی دفاع کننده مطرح گردد چه بسا ممکن است دفاع کننده آزادانه و آگاهانه و در خارج از موارد اجبار , مبادرت به دفاع مشروع نموده و باز استحقاق استفاده از عوامل موجهه جرم را داشته باشد

به هر حال کسی که از خود دفاع می کند مستوجب مجازات نیست. چنین فردی با دفع تجاوز به اجتماع خدمت می کند و عمل او فاقد فبح اجتماعی است و لذا اجتماع نمی تواند در اعمال کیفر شخصی که در مقابل تجاوز دیگری مقاومت و از وقوع آن جلوگیری کرده است , خود را ذینفع بداند مطلبی که در دفاع مشروع باید مورد توجه قرار گیرد این است که علت مشروعیت دفاع , اعمال قضاوت شخصی و اجرای عدالت فردی نیست , بلکه رفتاری است که جنبه پیشگیری از نتایج زیانبار یک حمله غیر عادلانه را دارد. بدین لحاظ دفاع مشروع بیشتر در جهت تامین و حفظ امنیت شخصی در غیاب هیات اجتماعی است تا قضاوت و اجرای عدالت خصوصی و فردی. همین جنبه پیشگیری از نتایج زیانبار حمله غیر عادلانه در دفاع مشروع به عنوان عامل موجهه جرم است که تحقق دفاع مشروع را منوط به رعایت شرایطی نموده است

ب . قلمرو علت موجهه در دفاع مشروع

برخلاف ماده 328 قانون جزای فرانسه که قتل و ضرب و جرح را در مقام دفاع مشروع از خود یا دیگری جرم نمی داند و رویه قضایی ماده مزبور را به هر نوع عملی در مقام دفاع تعمیم داده و جرم نمی شناسد , ماده 33 قانون راجع به مجازات اسلامی انجام هر نوع عملی را که جرم باشد در مقام دفاع از نفس یا عرض و یا ناموس و یا مال خود یا دیگری و یا آزادی تن خود یا دیگری (در برابر هرگونه تجاوز فعلی و یا خطر قریب الوقوع) در صورت اجتماع شرایط مذکور در قانون از عوامل موجهه تلقی می کند و آن را قابل تعقیب و مجازات نمیداند

معهذا به نظر می رسد ارتکاب جرایمی که ماهیتاً نمی تواند انجام دفاع را در مقابل حمله توجیه نماید , از قلمرو دفاع مشروع به عنوان علت موجهه خارج است به طور مثال استناد دفاع کننده به دفاع مشروع در مورد ارتکاب جرایم غیر عمدی ناشی از بی احتیاطی با توجه به ارکان و شرایط حمله و دفاع منتقی است زیرا در واقع با توجه به خصوصیت دفاع تصور توسل به دفاع مشروع در مقابل جرایم غیر عمدی بعید است


بخش دوم

شرایط تجاوز و دفاع و موضوع مورد تجاوز در دفاع مشروع

احتمال وقوع یک تجاوز قبلی است که عملی را که در شرایط عادی جرم است وقتی به منظور دفاع انجام شود مشروع می نماید . بنابراین دفاع مشروع واجد دو شرط زیر می باشد و موضوع تجاوز نیز منحصر به موارد خاصی است

الف . کیفیت تجاوز مستوجب دفاع و شرایط آن

ب . مشروعیت دفاع در قبال تجاوز

ج . موضوع تجاوز در دفاع مشروع

الف . شرایط تجاوز مستوجب دفاع

موضوع تجاوزی که دفاع را توجیه می نماید متفاوت است دفاع وقتی قانونی است که برای دفع تجاوز فعلی یا خطر قریب الوقوع نسبت به نفس یا عرض یا ناموس یا مال یا آزادی تن شخص مورد تجاوز یا دیگری به شرح مذکور در ماده 33 قانون راجع به مجازات اسلامی باشد

1 . ماهیت غیر قانونی تجاوز

از نظر ماهیت تجاوز مستوجب دفاع باید نفس تجاوز خلاف قانون و غیر عادلانه باشد بنابراین اگر ارتکاب عمل متجاوز به حکم قانون و امر آمر قانونی باشد , استناد به موارد دفاع مشروع مذکور در ماده 33 قانون راجع به مجازات اسلامی ممکن نیست به طور مثال , چنانچه مامور دولت در اجرای ماموریت قانون خود دست به اقداماتی بزند, مقاومت در مقابل اقدامات مزبور دفاع تلقی نمی شود این مقاومت خود جرمی است که به موجب ماده 84 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) تحت عناوین جرایم نسبت به ماموران دولت و در تمرد نسبت به ماموران دولت به شرح زیر قابل مجازات است

( ماده 84 . هرگونه حمله یا مقاومتی که با اقدام عملی به طور تجری نسبت به مامورین دولت در حین انجام وظیفه آنها به عمل آید , تمرد محسوب می شود و مجازات آن از قرار ذیل است

هرگاه متمرد در حین اقدام دست به اسلحه کند به حبس از شش ماه الی سه سال و در غیر این صورت به حبس از سه ماه الی یک سال محکوم خواهد شد)

بعلاوه ماده 85 قانون مزبور مقرر می دارد

( اگر متمرد در موقع تمرد مرتکب جرم دیگری هم بشود به مجازات هر دو جرم محوم می شود)

ماده 34 قانون راجع به مجازات اسلامی صراحتاً به منتقی شدن دفاع به صورت مقاومت در مقابل ماموران دولتی اشاره می کند و مقرر میدارد

( مقاومت با قوای تامینی و انتظامی در مواقعی که مشغول انجام وظیفه خود باشند دفاع محسوب نمی شود…)

معهذا ماده مزبور مطلق نیست و همانطور که افراد به موجب قانون موظف شده اند که در مقابل ماموران مقاومت نکنند ماموران نیز قانوناًً مکلف شده اند که در موقع انجام وظیفه از حدود خود تخطی ننمایند قسمت آخر ماده 34 قانون راجع به مجازات اسلامی اعلام می دارد

(… ولی هرگاه قوای مزبور از حدود وظیفه خود خارج شوند و حسب ادله و قراین موجود خوف آن باشد که عملیات آنان موجب قتل یا جرح یا تعرض به عرض یا ناموس گردد , در این صورت , دفاع جایز است )

در عین حال مواد 93 و 94 و بویژه 95 قانون … تعزیرات نیز مشروعیت دفاع را در مواردی که حتی قوای شهربانی و ژاندارمری و دیگر ضابطان دادگستری در خارج از حدود وظیفه ای که قانوناً به آنها محول شده است مبادرت به اقداماتی نمایند که بیم قتل یا جرح یا تعرض به عرض برود , پیش بینی کرده وبه شخصی که مورد تهدید واقع شده اجازه داده است در مقابل عملیات ماموران مزبور در مقام دفاع بر آید بنابراین در غیر از موارد بیم قتل یا جرح یا تعرض به عرض یا ناموس آن هم خارج از حدود وظیفه ماموران مقاومت جایز نیست

بدین ترتیب در مقابل اقدامات قهر آمیز و خشن احتمالی ماموران مورد بحث که موجب قتل یا جرح یا تعرض به عرض یا ناموس نباشد, مقاومت بدنی جایز نیست و افرادی که موضوع اقدامات و عملیات قهریه و غیر ضروری ماموران واقع می شوند باید به مراجع صالحه شکایت نمایند , زیرا به طور کلی حق دفاع در مقابل تعدیات ماموران منوط به احراز دو امر است

اول . خروج ماموران از حدود وظیفه

دوم . وجود دلایل قراینی که شخص را بیمناک کند که عملیات قوای تامینی موجب قتل یا جرح یا تعرض به عرض یا ناموس خواهد شد

لازم به یادآوری است که تجاوز ماموران نسبت به اموال یا آزادی تن افراد موجب مشروعیت دفاع نخواهد بود و ممکن است دفاع کننده بتواند از کیفیات مخففه استفاده نماید

در حقوق فرانسه علمای حقوق (دکترین ) در مورد مقاومت افراد در مقابل مامورانی که از حدود اختیارات قانونی تجاوز می نمایند استناد متهم را به دفاع مشروع به شرط آنکه تمامی شرایط و بویژه متناسب بودن دفاع با تجاوز احراز شود قابل قبول می دانند اما در رویه قضایی فرانسه ر جهت دیگری تثبیت شده و مبتنی بر این است که هرگونه ضرب و جرحی علیه ماموران قوای عمومی حتی اگر اقدام مامورین غیر قانونی باشد شورش و اغتشاش (از جرایم علیه امنیت) تلقی خواهد شد . همچنین رویه قضایی فرانسه از قبول دفاع مشروع برای کسی که به طور عمدی و ارادی خود را در معرض تجاوز قرار داده است خودداری می کند و به همین جهت استناد دوئل کنندگان را به دفاع مشروع نمی پذیرد

2 . فقدان تحریک قبل از تجاوز

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله ديدگاه شرع و قانون در برخورد با جرايم مرتبط با مواد مخدر تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله ديدگاه شرع و قانون در برخورد با جرايم مرتبط با مواد مخدر تحت word دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله ديدگاه شرع و قانون در برخورد با جرايم مرتبط با مواد مخدر تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله ديدگاه شرع و قانون در برخورد با جرايم مرتبط با مواد مخدر تحت word

چکیده :  
مقدمه  
استعمال مواد مخدر از دیدگاه شرع  
جمع ‏بندى  
مبارزه با اعتیاد در ایران  
مهمترین سیاستهاى کیفرى را در این قانون مى‏توان بدین شرح برشمرد:  
نگاهى به قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله ديدگاه شرع و قانون در برخورد با جرايم مرتبط با مواد مخدر تحت word

1ـ نویسنده : کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسى، پژوهشگر دانشگاه مفید

2ـ یحیى نورى، فتواى تحریم اعتیاد و مواد مخدر، نوید نور، تهران، دى 1378، ص203

3ـ همان، ص 213

4ـ آخرین وضعیت مواد مخدر در جهان، نشریه اسوه، ش 52 با این حال برخى گزارشها از تقلیل مواد مخدر در سال2000 حکایت دارد. ر.ک.: خراسان، 5/11/1379؛ کار و کارگر، 27/6/1379 در سالهاى بعد از طالبان، مجدداً تولید مواد مخدر در این کشور رو به فزونى نهاده است

5ـ امروزه 80 درصد هروئین مصرفى کشورهاى اروپایى از افغانستان تامین مى‏شود و مناسبترین راه براى انتقال آن ایران است. براى اطلاع بیشتر ر.ک.: انتخاب، 30/9/1381، گفت و گو با سیدحسن اسعدى

6ـ ر.ک.: سید حسن اسعدى، پژوهشنامه‏اى در با ره بحران جهانى مواد مخدر و; ، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى، پاییز 1372، ص 28

7ـ براى اطلاع از آمار ر.ک.: گزارشى از اولین سمینار بررسى مسائل اعتیاد، امیرکبیر، تهران، 1365، ص 170

8ـ تاجایى که برخى معتقدند امور اعتقادى تنها راه حل براى از بین بردن جرایم، خصوصاً جرایم مربوط به مواد مخدر است. ر.ک.: محمد على‏بار، المخدرات الخطر الداهم، دارالقلم، دمشق، 1408 ق. / 1998 م. صص 326ـ322

9ـ البته صرف بیان حکم شرعى آن مبنى بر حرمت هم، چنان که برخى تصریح کرده‏اند، مشکل را حل نمى‏کند. ر.ک.: ایران، 13/11/1377

10ـ اعراف / 157

11ـ گزارشى از اولین سمینار بررسى مسائل اعتیاد، ص 343

12ـ همان، ص 360

13ـ بقره / 195

14ـ بقره / 219

15ـ نظیر: نحل / 114؛ انفال / 69؛ بقره / 168

16ـ یحیى نورى، پیشین، ص 110 به بعد

17ـ مائده / 5

18ـ طه / 81 و ر.ک.: مائده / 87؛ بقره / 211

19ـ اعراف / 157

20ـ اسراء / 26

21ـ براى اطلاع بیشتر از این گونه استدلالها ر.ک.: یحیى نورى، پیشین، ص 10 به بعد؛ محمد على بار، پیشین، ص 5 به بعد و محمد رضا ساکى، جرایم مواد مخدر از دیدگاه داخلى و حقوق بین‏المللى، خط سوم، تهران، 1380، صص 313ـ312

22ـ هر چند برخى همین مقدار را براى حکم به حرمت کافى دانسته‏اند. ر.ک.: معصومه پورپرشکوهى، احکام مواد مخدر در مذاهب اسلامى، کیهان، 30/4/1381

23ـ میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‏البیت، قم، 1408 ق.، ج 17، ص 86

24ـ همان، ص 85

25ـ همان، ص 86

26ـ براى اطلاع از دیگر روایات در این زمینه ر.ک.: همان و یحیى نورى، پیشین، ص 138 به بعد

27ـ بسیارى از فقها در گذشته تعزیر را متوجه اعمالى دانسته‏اند که شخص به سبب استعمال مواد مرتکب آنها مى‏شود ونه براى صرف استعمال مواد. براى نمونه ر.ک.: شیخ مفید، المقنعه، جامعه مدرسین، قم، 1140 ق.، ص705؛ شیخ طوسى، النهایه، فى مجرد الفقه و الفتاوى، انتشارات قدس، قم، ص 721

28ـ محمدرضا گلپایگانى، مجمع المسائل، دارالقرآن، قم، بى‏تا، ج 3، ص 65

29ـ به نقل از: محمد رضا ساکى، پیشین، ص313

30ـ صحیفه نور، ج 7، ص 269

31ـ امام خمینى، استفتائات، ص 35، مسأله 37

32ـ مرتضى مطهرى، آشنایى با علوم اسلامى، ص 40

33ـ ر.ک.: یحیى نورى، پیشین، ص143

34ـ محمد على بار، پیشین، ص 47، فتواى ابن تیمیه. در بین فقهاى شیعه هم قولى به الحاق حالت پس از استعمال مواد مخدر به حالت سکران و مستى وجود دارد ولى نقد شده است. ر.ک.: محقق حلى، شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، استقلال، تهران، 1409 ق.، ج4، ص99؛ شهید ثانى، مسالک الافهام، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1416 ق.، ج 15، ص 165؛ علامه حلى، قواعد الاحکام، مؤسسه نشر اسلامى، قم، 1413 ق.، ج3، ص 609

35ـ ر.ک.: یحیى نورى، پیشین، صص383ـ378

36ـ همان، ص 153 و ر.ک.: ص 50

37ـ همان، ص 53 به نقل از: مجله اللواء الاسلامى، ش 195، 3/2/1406 ق

38ـ همان، ص 53

39ـ ر.ک.: همان، ص 52

40ـ شربین، مغنى المحتاج، دار احیاء التراث العربى، 1377 ق.، 1958 م.، ج 4، ص187

41ـ حصنکى، درّالمختار، دارالفکر، 1415 ق.، ج 4، ص208

42ـ محمدرضا ساکى، پیشین، ص 184

43ـ محمد على بار، پیشین، ص 49

44ـ اسکندر بیک ترکمان، تاریخ عالم آراى عباسى، تهران، 1314 ق. به نقل از: حسنعلى آذرخش، «پیشگیرى از اعتیاد و سیر تدریجى آن در ایران»، اعتیاد، بى‏نا، بى‏جا، بى‏تا، ص 22

45ـ همان، ص 23

46ـ سفر نامه قارونیه، ترجمه ابوتراب نورى، 1331 ق. به نقل از: حسنعلى آذرخش، پیشین، ص 123

47ـ تهران، 1334

48ـ ر.ک.: محمد رضا ساکى، پیشین، صص100ـ99 باتلخیص

49ـ حسنعلى آذرخش، پیشین، ص125

50ـ تأسیس سازمان مبارزه با تریاک، از پیامدهاى مهم این قانون بود

51ـ عوامل خارجى تصویب این قانون عبارت بودند از

الف) عدم آمادگى ممالک همجوار براى محدود کردن کشت خشخاش و اکراه آنها در اجراى قوانین قاچاق؛

ب) عدم توانایى مراجع مسؤول بین‏المللى براى کنترل قاچاق

و از علل داخلى مى‏توان به موارد زیر اشاره کرد

الف) تقلیل قاچاق تریاک در نواحى مختلف مملکت؛

ب) جلوگیرى از گسترش اعتیاد به هروئین؛

ج) جلوگیرى از خروج ارزى که صرف خرید قاچاق از خارج مى‏شد. ر.ک.: ایرج سیاسى، پیشین، ص152

52ـ براى اطلاع از پیامدهاى این قانون ر.ک.: حسنعلى آذرخش، پیشین

53ـ استفاده از سهمیه دولتى در برخى کشورها از جمله انگلستان رایج است. ر.ک.: ایرج سیاسى، پیشین، ص 192 به بعد

54ـ سید حسن اسعدى، پیشین، ص 1890

55ـ محمد رضا ساکى، پیشین، صص 139ـ138

56ـ همان، ص 40 و گزارشى از: اولین سمینار بررسى مسائل اعتیاد، امیرکبیر، تهران، 1365، ص 80

57ـ ر.ک.: محمد رضا ساکى، پیشین، ص 386

58ـ همان، ص 88

59ـ همان، ص 192

60ـ احمد مظفرى، نظرات قضایى در جرایم مواد مخدر، ققنوس، تهران، 1378، ص 58

61ـ محمد رضا ساکى، پیشین، ص 81

62ـ همان، ص 230

63ـ همان

64ـ احمد مظفرى، پیشین، صص 60ـ59

65ـ محمدرضا ساکى، پیشین، ص 390

66ـ براى اطلاع از تفصیل این موارد ر.ک.: محمد رضا ساکى، پیشین، صص 393ـ392 در این قانون، 21مورد حبس، 31 مورد شلاق و 10 مورد اعلام پیش‏بینى شده است. براى مطالعه بیشتر ر.ک.: همان ص 188 به بعد

67ـ برخى از مواد روان گردان مانند: l.s.pآثار اعتیاد زیان بارترى از مواد مخدر دارند. محمدرضا ساکى، همان، ص 84

چکیده

هدف عمده این مقاله بررسى کاستیهاى قوانین موجود در مبارزه با جرایم مربوط به مواد مخدر است. از آنجا که رابطه معنادارى بین اعتقاد به حرمت مصرف مواد مخدر و عدم اعتیاد وجود دارد، همچنین مبانى و نگرشهاى فقهى در تدوین قوانین کشور بى تأثیر نیست، بخش اول مقاله به بیان اقوال و مستندات فقهى در مورد مواد مخدر پرداخته و ضمن مقایسه اجمالى بین دیدگاههاى اهل سنت و فقهاى شیعه، حکم شرعى آن را از زبان فقها بیان مى‏کند. بخش بعدى مقاله به بررسى قوانین قبل از انقلاب اختصاص دارد که در آن بیشتر سیاستهاى کیفرى، شرایط حاکم و پیامدهاى مصوبات در مقاطع مختلف مورد توجه قرار گرفته است. بخش پایانى که عمده مباحث مقاله را تشکیل مى‏دهد، به سیر قانونى برخورد با مواد مخدر در پس از انقلاب اختصاص یافته است. در این بررسى اجمالى، تمرکز عمده بر قوانین و مصوبات فعلى است که ضمن بیان مزایاى این مقررات، نواقص و تناقضهاى موجود را در آنها یادآور شده و در پایان راهکارهایى براى تدوین قوانین جامعتر براى مبارزه جدى با اعتیاد و مواد مخدر، ارائه مى‏دهد


مقدمه

در گزارشى از اینترپول، مقدار تریاک تولید شده در افغانستان در سال 1997 حدود 3800 تن برآورد شده است

(2) و بر اساس گزارش برنامه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل، افغانستان به تنهایى 50% هروئین موجود در جهان و 80% هروئین در اروپا را تأمین مى‏کند.(3) در سال 1999 افغانستان 42درصد کشت جهانى خشخاش و 79 درصد تولید جهانى تریاک را به خود اختصاص داد(4) و وجود 1925 کیلومتر مرز مشترک با دو کشور تولید کننده و صادر کننده مواد مخدر، بحران اعتیاد را در ایران با مشکلات مضاعفى مواجه ساخته است چرا که ایران نزدیک‏ترین راه براى قاچاق مواد مخدر به ترکیه و مسیر بالکان به شمار مى‏رود.(5)

وجود چنین وضعیت جغرافیایى موجب شده است 54% از زندانیان ایران رابطه مستقیم با مواد مخدر داشته باشند و درصد بالایى از جرایم دیگر از جمله سرقت به دلیل اعتیاد به مواد مخدر ارتکاب یافته باشد.(6) افزایش تعداد معتادان، کاهش سن اعتیاد و فراگیر شدن اعتیاد و تسرى آن حتى به خانم‏هاى خانه‏دار(7) و دست به دست هم دادن عوامل فردى، خانوادگى و اجتماعى مختلف براى عمق بخشیدن به بحران اعتیاد، شرایط و وضعیت بسیار نابه سامانى را براى کشور ما فراهم آورده است. از این رو ضرورى مى‏نماید از ابعاد مختلف این مسأله بررسى و راه حل‏هایى براى ریشه‏کن کردن آن اندیشه شود

از آنجا که اعتقادات دینى در کاهش جرایم تأثیر به سزایى دارد(8) وهمچنین به موجب اصل چهارم قانون اساسى انطباق با شرع از شرایط تصویب قوانین ایران به شمار مى‏رود، ابتدا به بررسى موضع شرع در برابر مواد مخدر پرداخته سپس قوانین مرتبط با آن و سیاستهاى کیفرى را در طول قانون گذارى در ایران بررسى مى‏کنیم

استعمال مواد مخدر از دیدگاه شرع

امروزه درصد بالایى از مسلمانان استعمال مواد مخدر را مباح یا مکروه مى‏پندارند از این رو در استعمال آن تسامح مى‏ورزند، در حالى که اگر اعتقاد به حرمت همچون اعتقاد به سایر مسکرات در بین مسلمانان رواج مى‏یافت مواد مخدر به سادگى نمى‏توانست جوامع اسلامى را فرا گیرد

اغلب علما و صاحب نظران اسلامى هم از آن به عنوان یک پدیده زشت اجتماعى و داراى اثر زیانبار یاد کرده‏اند و مباحث مبنایى دال بر حرمت شرعى آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است بر همین اساس در بند 5 قطعنامه اولین سمینار بررسى مسائل اعتیاد(27ـ25 اردیبهشت 1364) بر شناساندن حرمت شرعى مواد اعتیاد آور تأکید شده است.(9)

گفتنى است در شبهات تحریمى مادامى که دلیل بر حرمت اقامه نشده باشد، عموم فقها قائل به حلیت‏اند و براى آن «سیگار کشیدن» را مثال مى‏آورند. بنابراین حرام بودن مصرف مواد مخدر نیاز به دلیل خاص دارد. به اعتقاد بسیارى از فقها ملاک حرمت در این موارد، تحقق ضرر است و چه بسا در مواردى که ضرر نداشته یا ضرر آن اندک و قابل تسامح عقلایى باشد، نتوان قائل به حرمت شد

ادله‏اى که از نظر فقهى مى‏تواند مستند حرمت مواد مخدر باشد بدین شرح است

آیات قرآن که از آن جمله است

الف) «وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ»(10)

با این استدلال که چون مواد مخدر جزء خبائث و اشیایى است که انسان از آن نفرت دارد، به صراحت این آیه حرام است. چنان که پیداست این استدلال در صورتى درست است که جزء خبائث بودن مواد مخدر از مسلمات باشد، حال آن که اشخاص معتاد بى آن که نفرت از آن داشته باشند، آن را امرى مطلوب مى‏پندارند و حتى در نظر عرف اعتقاداتى از این قبیل وجود دارد که: «تریاک از سن پنجاه به بالا نه تنها ضرر ندارد، بلکه مفید هم هست»، «در علاج مرض قند سودمند است»، «تنها درمان بیمارانى است که از ناراحتى قلبى رنج مى‏برند»، «بهترین داروى خواب آور براى نوزادان است»(11) بنابراین، از مصادیق خبائث به شمار آمدن مواد مخدر روشن نیست و نمى‏توان به استناد این آیه آن را حرام به شمار آورد.(12)

ب) «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَهِ»(13)

استدلال به این آیه بر این مبنا استوار است که استعمال مواد مخدر موجب مى‏شود انسان خود را به هلاکت افکند. با وجود این در استعمال اندک چون هلاکت صدق ندارد، نمى‏توان آن را مشمول آیه و در نتیجه حرام دانست

ج) «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِما إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما»(14)

طریق استدلال چنین است که هر چند در استعمال مواد مخدر نفعى هم مى‏توان لحاظ کرد ولى به دلیل آن که ضرر آن بیش از نفع آن است، محکوم به حرمت است

بدیهى است این استدلال در صورتى کافى خواهد بود که هر چیزى ضررش بیش از نفعش بود حرام باشد، در حالى که آیه به خصوص خمر و میسر نظر دارد و تسرى آن به سایر موارد تنها مى‏تواند شبهه حرمت ایجاد کند نه آن که دلیل قطعى بر حرمت به حساب آید

همچنین آیاتى از قرآن کریم به استفاده از رزق حلال و طیب دستور مى‏دهند(15) و بر این اساس چنین استدلال شده است که چون به کارگیرى مواد مخدر خارج از رزق حلال است، از نظر شرع ممنوع مى‏باشد به این بیان که «در حلال و طیب نبودن مواد مخدر کم‏ترین تردیدى وجود ندارد»(16) و نیز گفته‏اند طبق آیه «الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ »(17) فقط طیبات حلال است و طیب آن چیزى است که براى بدن مفید باشد

نهى انسان از ساختن حرام از حلال‏ها(18) تحریم خبائث و اجتناب از آنها(19) و حرمت تبذیر و اسراف(20) که در آیات قرآن بر آنها تأکید شده است نیز از نظر برخى بر حرمت بهره‏گیرى از مواد مخدر دلالت دارند.(21)

با این همه هیچ یک از آیات فوق بر حرمت استعمال مواد مخدر در حد اندک و به صورت تفننى دلالتى ندارد و تا چنین حرمتى طبق دلیل محکم ثابت نشود، در موارد تردید حکم حلیت جارى است.(22) بله، استعمال مواد مخدر در حد بالاتر به گونه‏اى که آثار زیانبار آن محسوس باشدـ چنان که غالباً در اشخاص معتاد چنین است ـ بى‏تردید مشمول برخى از آیات فوق و محکوم به حرمت خواهد بود

علاوه بر آیات، از آنجا که کاشت و استعمال مواد مخدر سابقه‏اى طولانى و حتى قبل از اسلام دارد، روایاتى نیز در مذمت مصرف این گونه مواد وجود دارد که به برخى از آنها اشاره کنیم

1ـ از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است

«من احتقر ذنب البنج فقد کفر»(23)

 هر کس گناه استعمال بنگ را سبک بشمارد، کافر شده است

2ـ در نقل دیگرى آمده است

«سلموا على الیهود و النصارى و لا تسلموا آکل البنج»(24)

بر یهود و نصارى سلام کنید ولى بر کسى که بنگ استعمال مى‏کند، سلام نکنید

3ـ در روایتى دیگر از آن حضرت مى‏خوانیم

«من اکل البنج فکانما هدم الکعبه سبعین مره و کانما قتل سبعین ملکاً مقربا و کانما قتل سبعین نبیاً مرسلاً و کانما احرق سبعین مصحفاً و کانما رمى الى الله سبعین حجراً و هو ابعد من رحمه الله من شارب الخمر و آکل الربا و الزانى والنمام»(25)

هر کس بنگ استعمال کند همانند کسى است که خانه کعبه را هفتاد بار خراب کرده هفتاد ملک مقرب را کشته و هفتاد پیامبر مرسل را به قتل رسانده باشد و همچون کسى است که هفتاد قرآن را سوزانده و; . چنین کسى از رحمت خدا از شراب خوار، ربا خوار، زانى و سخن چین هم دورتر است.(26)

برخى از فقها از روایات یاد شده استفاده حرمت کرده‏اند و بدیهى است وقتى استعمال بنگ و حشیش حرام باشد، استعمال دیگر مواد مخدر هم به طریق اولى حرام خواهد بود

با وجود این، این احتمال نیز بعید نیست که روایات فوق به مضرات مواد مخدر توجه کرده و براى دورى از آن به توصیه اخلاقى پرداخته‏اند چنان که گاه حاضر نشدن در نماز جماعت هم با همین تعبیر «لاتسلموا على الیهود والنصارى» از زبان پیامبر مورد سرزنش قرار گرفته است و بر همین اساس نمى‏توان صرفاً به استناد این قبیل روایات به حرمت مطلق استعمال مواد مخدر ملتزم بود. با وجود این روى آوردن به مواد مخدر در صورتى که مشمول ادله ضرر و زیان بر نفس باشد، به دلیل کافى بودن ادله حرمت ضرر، بى تردید حرام خواهد بود و فتاواى فقها مبنى بر حرمت نیز بر همین اساس است

بنابراین، اگر چه در گذشته فقها به تحریم مطلق مصرف مواد مخدر فتوا نداده و آن را منوط به تحقق ضرر کرده‏اند،(27) ولى اکنون که ضرر داشتن آن بر همه آشکار شده است، در حرمت آن تردیدى باقى نمى‏ماند. تا جایى که آیت الله فاضل لنکرانى تصریح کرده‏اند که: «کشیدن تریاک و لو اینکه اطمینان به عدم اعتیاد هم در آن باشد جایز نیست» یا آیت الله گلپایگانى ضمن فتواى صریح به حرمت استعمال تریاک، حشیش و مواد مخدر، استعمال تفریحى آن را در صورتى که شخص در معرض اعتیاد قرار گیرد، حرام مى‏دانند.(28)

فتاواى دیگر فقها در این خصوص به این شرح است

آیت الله بروجردى (14 ربیع الاول 1377) همیشه نوشته‏ام مقتضى است مسلمین بلکه تمام عقلا از این سموم مهلکه خود را نجات دهند».(29)

امام خمینى: «جلوگیرى از خرید و فروش و پخش این طور مواد، بى اشکال، لازم است از نظر شرع هم باید این کار بشود»(30) و در جواب از سوءال فروش هروئین و فروش آن به معتاد یا غیر معتاد نوشتند «جایز نیست و فرق نمى‏کند».(31)

شهید مرتضى مطهرى هم از باب مفسده داشتن و ضررداشتن تریاک حکم شرعى آن را حرام مى‏دانند.(32)

در میان فقهاى اهل سنت نیز فتواى به تحریم استعمال حشیش و بنگ سابقه‏اى طولانى دارد.(33)

در این که مصرف کننده مواد اعتیاد آور بر چه اساسى قابل مجازات است سه نظر در میان آنان به چشم مى‏خورد

الف) عده‏اى با استناد به «کل مسکر خمر و کل خمر حرام» و «نهى النبى عن کل مسکر و نقر»، مواد مخدر را در زمره مسکرات قرار داده و به نجس بودن، حرمت و مشمول حد شدن مرتکب آن فتوا داده‏اند و مقدار حد را 40 یا 80 ضربه شلاق دانسته‏اند(34) و بر همین اساس گفته‏اند هم قاعده درء (که مختص حدود است) در آن جارى است و هم توبه از عوامل مخففه به شمار مى‏آید.(35)

در عربستان سعودى، نظر شریعت اسلام در مورد مواد مخدر چنین اعلام شده است

«حکم مواد مخدر، حکم خمر است از نظر خرید و فروش، وجوب حد، نجاست و عدم جواز به کارگیرى آن براى معالجه. و از جمله مواد مخدر است توتون و تنباکو و هرگونه بهره‏ورى از آن‏ها مثل دود کردن و بوییدن، تزریق و بلعیدن موجب اقامه حد است که هشتاد یا چهل ضربه تازیانه خواهد بود».(36)

ب) گروهى دیگر، خریدار، فروشنده و حتى کسى را که مواد مخدر را استعمال مى‏کند، مستحق مجازات محارب دانسته‏اند که عبارت است از قتل، به‏دار آویختن و;(37)، ولى مجلس هیئت کبار علما در عربستان سعودى در قرار شماره 238 فقط قاچاقچى مواد مخدر را در حکم محارب دانسته است.(38)

ج‏ـ گروه سوم، ضمن فتواى به حرمت مواد مخدر و حرمت معالجه با آن جز در موارد ضرورى، نسبت به کسى که آن را استعمال کند، قائل به تعزیر شده‏اند.(39) براى نمونه، شربینى هر آنچه را که موجب زوال عقل شود از موجبات تعزیر مى‏داند (نه حد) و براى آن استعمال حشیش و بنگ را مثال مى‏آورد.(40) یا، حصنکى به حرمت مصرف بنگ وحشیش حکم کرده و مى‏گوید حرمت آن کمتر از حرمت خمر و موجب تعزیر است.(41)

جمع ‏بندى

مسأله وجوب جلوگیرى از ضرر در فقه شیعه و اهل سنت به حدى اهمیت دارد که فقها در مواردى مثل روزه با احتمال ضرر وجوب آن را منتفى دانسته و حتى به حرمت آن فتوا داده‏اند. از این رو در مورد مواد مخدر در جایى که ضرر آن قطعى است به یقین استعمال آن حرام خواهد بود

در مورد حکم وضعى خرید و فروش هم حضرت امام در جواب استفتایى مرقوم فرمودند: «تخلف از منع دولت نباید بشود ولى حکم وضعى ندارد» و در مورد مجازات قاچاقچیان و در نظر گرفتن حکم اعدام، آن را منوط به صدق افساد فى الارض دانسته و فرموده‏اند: «فساد در صورتى است که مواد مخدر پخش شود به طورى که موجب ابتلاى بسیارى شود یا به قصد این عمل یا با علم این اثر».(42)

این در حالى است که فقهاى اهل سنت نه تنها به تحریم مطلق مواد مخدر ملتزم شده بلکه آن را به استعمال دخانیات هم سرایت داده‏اند و به دلیل الحاق این مواد به مسأله خمر، خرید و فروش آنها را هم باطل دانسته و تصریح کرده‏اند که صدقه و زکات و حج با این اموال، مردود است.(43)

مبارزه با اعتیاد در ایران

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله مديريت توليد JIT تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله مديريت توليد JIT تحت word دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله مديريت توليد JIT تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله مديريت توليد JIT تحت word

مقدمه   
اهداف نگهداری و تعمیرات   
نگهداری و تعمیرات   
روند تکاملی  نگهداری و تعمیرات   
مفاهیم و تعاریف سیستم نگهداری و تعمیرات   
نقش برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات در کارخانجات   
لزوم استفاده از سیستم برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات  درتولید   
مراحل برنامه‌ریزی ( نت ) بصورت کاربردی   
معایب ناشی از نداشتن سیستم نگهداری و تعمیرات   
علائم فقدان سیستم نگهداری و تعمیرات   
انواع فعالیتها و روشهای نگهداری و تعمیرات   
تقسیم بندی انواع فعالیتهای نگهداری و تعمیرات   
نگهداری و تعمیرات کنترلی  
نگهداری و تعمیرات زمان بندی شده   
نگهداری و تعمیرات مبتنی بر شرایط   
تشکیلات و سازمان مورد نیاز برای سیستم نگهداری و تعمیرات   
طراحی بخش نگهداری و تعمیرات در کارخانه و سازماندهی آن   
اصول سازمان تشکیلاتی نگهداری و تعمیرات   
شرح وظایف پرسنل نگهداری و تعمیر  
ارتباط واحد نگهداری و تعمیربا سایر قسمتهای کارخانه   
نحوه پیاده سازی سیستم نگهداری و تعمیرات   
استاندارد های بازرسی فنی    
استانداردهای سرویس   
استاندارد های تعمیر  
استاندارد های روشهای کار تعمیرات  
مسیر حرکت و جریان اطلاعات  نت   
روشهای کاهش هزینه های نت   
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله مديريت توليد JIT تحت word

ماهنامه صنعت نساجی – شماره 209- آشنایی با سیستم نت در کارخانه نوشته مهندس حسن زنجانی

نگهداری ماشین‌آلات و تجهیزات – نویسنده : ایوائوکوبایاش – مترجمین : دکتر مهدی غضنفری – مهندس فرناز ناصر شریعتی

مدیریت تولید – دکتر جعفر نژاد

مدیریت تولید – دکتر سید مسعود سیدی

مدیریت تولید – سید عباس کاظمی و مسعود کسایی

برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات – علی حاج شیر محمدی

نگهداری و تعمیرات – شرکت خدمات علوی صنعتی خراسان – نویسنده : مهندس محمد طاهر آهنگری

مقدمه

نگهداری و تعمیرات (نت) دو مفهوم بسیار مهم ودو مقوله اساسی هستند که تحقق و عمل بدانها موجبات بقا و تداوم خطوط مختلف تولید  و کاهش هزینه ها  را فراهم
می آورند. با پیچیده تر شدن وسائل و امکاناتی که انسان برای رفع نیازهای روز افزون خود بکار می گیرد ، امر استفاده بهینه و نیز  اقتصادی بودن این وسایل و امکانات بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است .روشهای پیچیده تولید و امکانات و ماشین آلاتی که در این راستا مورد استفاده قرارمی گیرند، نیازمند این است  که با حداقل هزینه، بیشترین استفاده از آنها صورت گرفته و کارایی آنها را تا جایی که ممکن است افزایش داده عمر مفید آنها را بالا برد و از این رهگذر هزینه های کل مربوط به قیمت تمام شده محصولات را کاهش داد .در جهان صنعت امروز موضوع رقابت و تسخیر بازار بیش از پیش مطرح است و کیفیت بالا و قیمت مناسب محصولات است که توان مطرح شدن در میدان رقابت و مسابقه را دارا می باشند .در غیر اینصورت طرح تولید محکوم به فناست

اهداف نگهداری و تعمیرات

افزایش میزان سرمایه گذاری افزایش ظرفیت تولید بکار گیری بیشتر  سیستمهای اتوماتیک مدیریت صحیح در امر نگهداری و تعمیرات موجود وپیوسته در جهت بهبود آن کوشش شده است  ،برنامه ریزی تولید و نیز کنترل و ثبت هزینه ها به راحتی صورت گرفته و بازدهی نیز همواره افزایش یافته است

اصلی ترین هدف سیستم نگهداری و تعمیرات همان بهینه کردن تواناییهای ماشین آلات به منظور رسیدن به حداکثر تولید و کاهش فرسایش و خرابی آنهاست .دستیابی به اهداف دیگری نیز در کنار رسیدن به هدف اصلی مدنظر می باشد که عبارتند از

-ایجاد آرشیو مدارک فنی بعنوان بانک اطلاعاتی کارخانه

-بررسی و آنالیز فنی اقتصادی نگهداری و تعمیرات انجام شده

-کاهش هزینه های انژی مانند(برق،سوخت و غیره)

-کاهش هزینه های ناشی از ضایعات مواد، قطعات یدکی و ابزار

-ایجاد زمان توقف کمتر در مقابل تولید بیشتر که نتیجتاً قیمت تمام شده  محصول را کاهش  می دهد

-کاهش هزینه های تعمیرات تکراری و متوالی ودر نتیجه استفاده بهتر از قطعت یدکی و نیروی انسانی

-افزایش کیفیت تولید و جلوگیری از ضایعاتی که بر اثر خرابی ماشین آلات بوجود می آید

-جلوگیری از سرمایه گذاری سنگین جایگزینی به قیمت افزایش عمر مفید ماشین آلات

-پایین آوردن هزینه تولید با بالا بردن زمان کار ماشین آلات کاهش تعمیرات و توقف آنها

-ایجاد نظم و تربیت در تعمیرات و استاندارد کردن کارهای تعمیراتی و زمان سنجی فعالیتهای

نگهداری و تعمیرات

-تهیه دستورالعملهای ایمنی و حفاظت فردی در اجرای سیستم نگهداری و تعمیرات به منظور جلوگیری از خطرات احتمالی

-امکان نصب و راه اندازی ماشین آلات با قابلیت اعتماد بالا

-کنترل و ثبت هزینه های نگهداری و تعمیرات و بهبود روشهای ثبت این اطلاعات

-حفظ و نگهداری و تعمیرات سیستم در وضعیتی مطلوب جهت ایجاد انگیزه و علاقمندی در کارکنان

روند تکاملی  نگهداری و تعمیرات

نگهداری و تعمیرات از روزی که بشر اولین ابزار خود نظیر چاقوی سنگی ، چماق و; را ساخت وجود داشته است . بعنوان مثال ، تیز کردن چاقو ، خود نوعی نگهداری و تعمیر محسوب می شود

کارگر قزون وسطایی دارای ابزارهای پیشرفته تری مثل آسیاب ،ماشین تراش و مته بود و عملاً کارهای تعمیراتی را خود انجام می داد . بعداً با توسعه ماشینهای جدید نظیر ماشین بخار و ماشین احتراق و نیز ماشینهای پیچیده تر از قبل نیاز بیشتری به نگهداری و تعمیرات احساس گردید

سیستم های اتوماتیک رد اثر پیشرفت طبیعی تمدن در قرن حاضر ارائه شده اند .این سیستم ها به معنای وجود دستگاههای پیچیده تر و استفاده کمتر از نیروی انسانی درگیر در تولید می باشند . اما مقدار نفر – ساعت مصرفی در نگهداری و تعمیرات این سیستم ها به نسبت سیستم های قبلی زیادتر می باشد . بطور کلی می توان گفت که در یک صنعت کاملاً اتوماتیک ،نیازی به کارگر تولیدی نمی باشد ولی بطور یقین کارهای نگهداری و تعمیرات به کارگر احتیاج دارد. شایان ذکر است  که رد سیستم اتوماتیک زمان لازم جهت به انجام رساندن کارهای نگهداری و تعمیرات تا100% نسبت به سیستم غیر اتوماتیک افزایش یافته است

 حالت سنتی نگهداری و تعمیرات  با هدف  ترمیم خرابیها پس از رخ دادن شروع می شد . بدین ترتیب  که اکثر شرکتها  فقط وقتی که دستگاه و یا تجهیزاتی از کار می افتاد، بازبینی یا تعمیر آن را آغاز می کردند ودر واقع  سیستم نگهداری و تعمیرات  دستگاههای از کار افتاده یا BM (Breakdown Maintenanee)  معمول بود تا اینکه  پس از مدتی نگهداری و تعمیرات  پیشگیری یا PM(Preventinve Maintenance)  معرفی گردید .این نوع  از نگهداری و تعمیرات اجرای نگهداری  و تعمیرات  روزانه، بازرسیهای دوره ای  و متناوب و تعمیرات در صورت  خرابی را شامل  می شد  همانطور  که در شکل واضح است PM در صول سالیان بعد به تدریج تغییر پیدا کرد تا پاسخگوی نیازهای جدید صنعت باشد

در دهه 1970 نگرش جدیدی تحت عنوان نگهداری و تعمیرات برنامه ریزی شده (Programming Maintenance)  بوجود آمد . متخصصین این رشته ضمن تاکید برروی اصلاح شکستهای اتفاقی  به برنامه ریزی لازم پرداختند انها با بهره گیری مناسب از علوم آمار واحتمالات  و پژوهش عملیاتی تکنیکها و مدلهایی را برای حالات مختلف انواع ماشین آلات ابداع کردند که می توانستند کلیه نگهداری و تعمیرات پیشگیری را به نظم آورده .شکست سیستمها را پیش بینی  کرده ، جهت تعمیر آنها برنامه ریزی نمایند .در همین  دوره شاخه های مختلف این علم مثل تعمیر پذیری ، کاهش هزینه ها و افزایش کیفیت رشد نمودند واین مقطع  زمانی را می توان  دوران شکوفایی واوج نگهداری و تعمیرات برنامه ریزی شده و نگهداری و تعمیرات به ور دانست

پس از مدتی مشاهده شد که فعالیتهای فوق  تنها در چارچوب شرایط خاصی  که بررسی شده اند ، کارخانجات  را به اهداف تعیین شده می رساند ودر سایر شرایط مثمر ثمر واقع نمی گردند .در نتیجه  این دیدگاه مطرح گردید که نگهداری و تعمیرات بهره ور  علیرغم جریان بهبودی که ایجاد نموده است . گاهی اوقات به قالبهایی بی روح تبدیل می شود که لازم است مدیریت بالای شرکت و یا موسسه با طرز تلقی و نگرش خود در آنها ایجاد بنماید.ن وت بهر ور فراگیر (TPM) شکل تکامل یافته کلیه حالتهای گذشته است که در واقع القاء انگیزه در قالبهای نگهداری و تعمیرات بهرور می باشد . شایان ذکر است که شرکت NIPPON DENSO (از شرکتهای تابعه شرکت TOYOTA) در سال 1971 برای اولین بار با اجرای TPM نتایج قابل توجهی بدست آورد وبرنده جایزه نگهداری و تعمیرات سال گردید

اکنون نیز شاهد تغییر گرایش و شیوه های اجرائی نگهداری و تعمیرات (نت) هستیم . در گذشته تولید در مقطعی از زمان متوقف می شد تا همه چیز بررسی شود و نگهداری و تعمیرات لازم انجام گیرد

اما در روش نگهداری و تعمیرات مبتنی بر شرایط ابتدا وضعیت  دستگاه  بررسی
می شود و سپس با توجه به نتایج حاصله تصمیم لازم براین اساس گرفته می شود .  که کار دستگاه  ادامه یابد یا متوقف شده ، تعمیرات لازم صورت گیرد

مفاهیم و تعاریف سیستم نگهداری و تعمیرات

الف)نگهداری

مجموعه فعالیتهایی که بطور  مشخص و معمولاً بصورت برنامه ریزی شده و با هدف جلوگیری از خرابی ناگهانی ماشین آلات و تجهیزات و تاسیسات انجام گرفته و با این کار قابلیت اطمینان ودر دسترس بودن آنها را افزایش می دهیم . فعالیتهای نگهداری لقب می دهیم

ب) تعمیرات

شامل مجموعه فعالیتهایی است  که بر روی یک سیستم یا وسیله ای که دچار خرابی و یا از کار افتادگی گردیده ، انجام می دهیم تا آن  را به حالت اماده و قابل بهره برداری بازگردانده و رد جهت  انجام وظیفه ای که به آن محول گردید ه است ، آماده اش سازیم

از تعاریف فوق براحتی در می یا بیم که  از کارافتادگی هر وسیله یا سیستم ، یک متغیر تصادفی است که می توان وقوع ان را بصورت تخمینی پیش بینی کرده و برای رفع و تعمیر آن ، آمادگی لازم را از قبل احراز نمود. انجام این امر مستلزم اتخاذ تدابیر لازم و برنامه ریزی صحیحی است که تحت عنوان برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات  نامگذاری شده است

نقش برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات در کارخانجات

نگهداری  و تعمیرات  به مجموعه  فعالیتهایی اطلاق می گردد که سبب افزایش عمر مفید  ماشین آلات  می شود  و کاهش مصرف قطعات یدکی و انرژی  و هزینه را نیز بدنبال  دارد  و کارایی و راندمان  عملی ماشین آلات را افزایش می دهد . با نگهداری و تعمیرات  با ید بیشتر برخوردی مهندسی و عملی شود  تا برخوردی  تئوریک و غیر عملی

اگر چه  از مبانی عملی در تدوین سیستم استفاده  می شود . ولی شرایط هر کارخانه و نیازها و مشکلات  آن را نیز نمی توان نادیده گرفت و لذا باید سعی بر این  باشد که  سیستم نگهداری و تعمیرات  را با همکاری مهندسان و کارشناسان هر کارخانه تدوین نمود. تا چنین سیستمی  در زمان اجرا با کارخانه  بیگانه ودور از ذهن پرسنل اجرایی نباشد  در تدوین سیستم و اجرای آن نقش نیروی انسانی وطرز تفکر و نگرش پرسنل فنی به سیستمی که تدوین یا اجرا خواهد شد  را با ید رد نظر داشت  و باید متوجه بود  که هر سیستم یا روش جدید در پرسنل و نیروی انسانی  دوگانگی ایجاد کرده و این  دوگانگی مقاومتهایی را از طرف پرسنل بدنیال دارد ، لذا ظرفیت کار را نباید ااز دست  داد واگر که  اصل مهم اساسی در اجرای هر سیستم قاطعیت در مدیریت است ، اما ایجاد انگیزه در پرسنل  برای اجرای سیستم یکی از ضروریات مهم می باشد  و تفهیم این نکته که ( افراد هستند که برنامه  را اجرا  می کنند نه آدمهای آهنی ) سنگینی مسئولیت  ما را بعنوان تدوین  کننده سیستم بیشتر می کند ولذا مشارکت دادن افراد متخصص در تدوین سیستم هم از مقاومتهای احتمالی آنها جلوگیری می کند و هم اطلاعات و دستورالعملهای جمع آوری شده را غنی تر و قابل  اجراتر می سازد

با توجه به اینکه  تداوم بکارگیری هر سیستم از تدوین ان مشکلتر است ، لذا یویایی ودینامیک بودن سیستم نگهداری و تعمیرات از اهمیت  ویژه ای برخودار است  زیرا سبب تکامل این سیستم می گردد. به عنوان مثال ممکن است  برخی از مواردی که رد زمان تدوین سیستم در نظر گرفته شده در جریان مرحله اجرای سیستم نیاز به اصلاح داشته باشد . از اینرو سیستم باید قابلیت انعطاف داشته باشد تا  در شرایط مختلف برنامه را به گونه ای تغییر دهد که رسیدن به اهداف را امکان پذیر و نگهداری و تعمیرات را همواره  ودر هر حال بهینه نماید

لزوم استفاده از سیستم برنامه ریزی نگهداری و تعمیرات  درتولید

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله روانشناختي انگيزه تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله روانشناختي انگيزه تحت word دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله روانشناختي انگيزه تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله روانشناختي انگيزه تحت word

روانشناختی انگیزه  
عوامل پدید آورنده پدیده جنائی :  
شرایط روانی تحقق پدیده جنائی (عنصر معنوی جرم)(8)  
دوم- قصد مجرمانه  
سوء نیت یا قصد مجرمانه دارای درجاتی است:(15)  
انگیزه (mobile)  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله روانشناختي انگيزه تحت word

1- جامعترین تعریفی که از پدیده جنایی صورت گرفته و تقریباً مورد قبول اکثریت حقوقدانان است تعریف کارارا دانشمند ایتالیایی است. او پدیده جنایی را چنین تعریف مینماید: «نقض یکی از قوانین کشور بر اثر عمل خارجی شخص که متضمن ایفا وظیفه یا اعمال حقی نبوده و قانون هم برای آن مجازات تعیین نموده باشد»

کارارا – نقل از حقوق جزا و جرم شناسی تالیف لایان بوزا و پنیاتل. چاپ 1963 جلد اول. ص

2- اصل مذکور نخستین بار به هنگام تدوین متمم قانون اساسی (اصل 12) در مورخ 29 شعبان 1325 ه.ق به پیروی از قوانین اروپایی در حقوق ایران مورد پذیرش واقع شد. قاعده قبح عقاب بلابیان و آیه 7 سوره مبارکه طلاق «لایکلف الله نفساً الا ما اتیها» دلالت بر پذیرش اصل مذکور در حقوق اسلامی دارد و سابقه اصل مذکور در حقوق اروپا به اعلامیه حقوق بشر 1789 باز می گردد – همچنین رجوع کنید به اصل 36 ق.ا جمهوری اسلامی ایران

3- در مورد مجازات «تفتیش عقاید» در دوران قرون وسطی رجوع کنید: دکتر شاپور زندی – حقوق در اروپا – انتشارات دادگستر – ص

4- برخی از حقوقدانان مجموع شرایط (قانونی – مادی – روانی و معنوی) را شرایط عمومی پدیده جنایی می نامند در مقابل شرایط اختصاصی پدیده جنایی. (شرایط اختصاصی پدیده جنایی را شرایطی می دانند که فقط مختص به آن جرم به خصوص بوده و موجب تمیز آن جرم از سایر جرایم می شود.) مثلاً در جرم قتل شرط اختصاصی عبارت است از خاتمه دادن به حیات غیر، و در جرم سرقت ربودن مال غیر و در جرم کلاهبرداری بردن مال غیر با توسل به وسایل متقلبانه

ولی به نظر ما قراردادن شرایط و عناصر تشکیل دهنده جرم (قانونی – مادی – معنوی) مقابل شرایط اختصاصی جرم اشتباه است. چرا که شرایط اختصاصی جرم مربوط می شود به تفکیک عنصر مادی جرم در قیاس با جرم دیگر

در حالیکه عناصر سه گانه جرم، پایه و اساس (Base) تشکیل جرم اند و ممیزی پدیده جنائی از سایر پدیده های انسانی هستند

5- حقوقدانان آلمانی و بعضی دانشمندان فرانسوی از جمله رو نه گارو

6- بانیان این مکتب بزه را بیماری اجتماعی تلقی می کنند و معتقدند مجازات عکس العمل اجتماعی جرم است و بایستی وسیله دفاع جامعه علیه بیماری جرم باشد. نظریات دکتر سزار لوبروزو Lombrode Cesar استاد پزشکی قانونی در تورن اساس مکتب تحققی یا اثباتی را تشکیل داد. در فاصله کوتاهی بعد از وی استاد حقوق جزا آنریکوفری Ferri که تالیف اصلی او «افق های تازه در دادرسی جزائی» است و همچنین یک قاضی به نام گاروفالو Garrofalo Raffaele مولف کتاب «جرم شناسی» به او پیوستند. خلاصه تئوری 3 نفر محقق مزبور که مبین سیاست کیفری مکتب تحققی ایتالیائی است به قرار زیر است

الف – نفی اختیار و آزادی اراده انسان ب – میزان خطر مجرم برای جامعه

ج – تدابیر فردی مناسب با خطر اجتماعی بزهکار

7- برای مطالعه تفصیلی بحث عوامل پدید آورنده پدیده جنائی رک؛ دوره حقوق جزای عمومی تالیف دکتر مرتضی محسنی جلد دوم، چاپ دوم 1382 – کتابخانه گنج دانش – ص 41 به بعد

8- بعضی از شارحین حقوق جزا آن را عنصر اخلاقی نیز نامیده اند. رک منبع قبلی ص

9- فقط در یک مورد اراده ارتکاب فعل به تنهایی (با فقدان قصد و فقدان خطای جزائی) موثر و جرم است. و آن مورد استثنایی، قتل یا حرج و یا نقص عضو است که به طور خطایی واقع می شود برابر بند الف ماده 295 ق.م.ا، در صورتیکه جانی نه قصد جنایت نسبت به مجنی علیه را داشته باشد و نه قصدفعل واقع شده بر او را مانند آن که تیری را به قصد شکار رها کند و به شخصی برخورد نماید، در اینجا دیه ثابت می شود

10- دکتر علی اکبر سیاسی – روان شناسی صفحات 446-

11- ویدال و مانیول – نقل از دکتر محمد علی کتابی. عمد و خطا و آثار آنها در حقوق جزا – ص

12- امیل گارسون – شرح قانون مجازات عمومی – ماده اول – شماره

13- دون دیود و وابر – رساله حقوق جنایی – صفحه 79 همچنین رک به؛ دکتر محمد علی اردبیلی – حقوق جزای عمومی جلد اول، چاپ چهارم 1381- نشر میزان صفحه 235 به بعد

14- در کنار قصد مجرمانه، خطای جزائی یا تقصیر جزائی هم وجود دارد که عبارت است از هرگاه عامل فقط ارتکاب فعل را اراده نماید و نتایج حاصله از آن منظور نظر وی نباشد خطای جزائی مطرح است. عنصر معنوی در جرائمی چون جرائم ناشی از تخلفات رانندگی موضوع مواد 714 به بعد ق.م.ا در فصل 29 شامل خطای جزائی یا تقصیر جزائی (به جای سوء نیت) است

15- بحث تفصیلی درجات قصد مجرمانه رک به دکتر ایرج گلدوزیان – بایسته های حقوق جزای عمومی – چاپ هفتم1382 نشر میزان – صفحات 209 به بعد

دکتر محمد علی اردبیلی – حقوق جزای عمومی جلد نخست – ص 242 به بعد

16- در چند سال قبل در فرانسه طبیبی به هنگام وضع حمل زنی دریافت که در اثر استعمال برخی از داروهای زیان آور از ناحیه مادر به هنگام بارداری، طفل متولد شده چیزی جز هیولای وحشتناکی نیست. و به همین علت به خاطر جلوگیری از شوک مادر و علل دیگر با تزریق آمپول مرفین به حیات این هیولای تازه به دنیا آمده خاتمه داد. با این که عمل طبیب انگیزه شرافتمندانه داشت مع هذا محاکم فرانسه او را مجرم دانسته و به حبس تعلیقی محکوم نمودند

17- لوبره از طرفداران مکتب اثباتی می نویسد: «وجود مسئولیت کیفری منوط به دو شرط است: یکی حالت خطرناک مجرم که با توجه به انگیزه و هدفش تعیین می شود و دیگری موقعیت و اقتضای مجازات» لوبره – کوششی در خصوص عمد و اراده مجرمانه به نقل از دکتر مرتضی محسنی – دوره حقوق جزای عمومی جلد دوم – چاپ دوم 1382- کتابخانه گنج دانش- ص

18- Ferri (E), Sociologie Criminelle,p.628 et ss

19- این ماده در قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و الحاق موادی به آن (مصوب 17 آبان 76 مجمع تشخیص مصلحت نظام) حذف شده است. مثال دوم دکتر اردبیلی ماده 698 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) است

رک به دکتر محمد علی اردبیلی – حقوق جزای عمومی – جلد نخست – چاپ ششم 1383- نشر میران- تهران – ص 240و

20- مورد دیگری که در آن انگیزه با سوء نیت خاص منطبق است جرم موضوع ماده 698 قانون مجازات اسلامی است

21- رک به مقاله «جرم شناسی بالینی و تشکیل پرونده شخصیت» انتشار یافته در شماره 6 مجله حقوقی وزارت دادگستری مورخ دی ماه 1352 نوشته دکتر مرتضی محسنی

روانشناختی انگیزه

در این مقاله مجال بررسی عناصر مادی و قانونی جرایم را نداریم و اندک نظری به عنصر روانی می اندازیم البته بررسی انگیزه و نقش آن در تکوین جرم. بنابراین با طرح چند سؤال بحث اصلی را آغاز می کنیم؛ جایگاه عنصر روانی در میان عناصر سه گانه تشکیل دهنده پدیده جنائی چیست؟ انگیزه چیست و جایگاه آن در تشکیل پدیده مجرمانه چیست؟ ارتباط عوامل موثر در رکن روانی (عمد و خطای جزائی) با انگیزه چیست؟

آن چه در علم حقوق به آن پدیده جنایی(1) می گویند، فقط از انسان و آن هم فقط در جوامع انسانی واقع می شود اما خوشبختانه اعمالی که از انسان سر می زند منحصر به همین پدیده نیست. از انسان هزاران عمل خوب و بد دیگر صادر می شود که فقط یکی از آنها پدیده جنایی نامیده می شود و مرتکب را در معرض مجازات یا اقدامات تامینی قرار می دهد بنابراین باید طریقه و روشی انتخاب گردد که به وسیله آن بتوان پدیده جنایی را از سایر اعمال انسانی تفکیک نمود. اصولی ترین طریقی که برای تفکیک پدیده جنایی از سایر اعمال انسانی وجود دارد همان «تعیین مجازات یا اقدامات تامینی» برای پدیده جنایی است

از آن که در سیستم فعلی حقوق ایران، فقط قانون حق تعیین مجازات را دارد لذا اولین شرط پدیده جنایی وجود قانون است. مقنن در ماده 2 قانون مجازات اسلامی مقرر داشته است که: «هر فعل یا ترک فعلی که در قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می شود». که به اصل «قانونی بودن جرائم و مجازاتها» (2) معروف است

هیچ امری را نمی توان جرم دانست مگر آن که به موجب قانون برای آن مجازات یا اقدامات تامینی یا تربیتی تعیین شده باشد. ولی وجود قانون به تنهایی کافی نیست که کسی را در معرض مجازات قرار دهد، بلکه شخص مرتکب باید عملاً کاری را که قانون منع نموده انجام داده باشد. در شرایطی فعلی تمدن، آن چه موجب می شود که کسی در معرض مجازات یا اقدامات تامینی قرار گیرد «ارتکاب مادی عملی ممنوع» است نه داشتن مقاصد و افکار مجرمانه.(3) لذا شرط دوم تحقق پدیده جنایی همان بروز و ظهور افکار مجرمانه و ارتکاب مادی عملی ممنوع است. این شرط دوم را علما «عنصر مادی جرم» نامیده اند. مجموع دو عنصر قانونی و مادی کافی نیست که شخص مرتکب را در معرض مجازات قرار دهد بلکه شرط دیگری هم ضروری است و آن این که مرتکب با میل واراده عمل ممنوعه را انجام داده باشد یا حداقل در ارتکاب آن مرتکب بی احتیاطی یا بی مبالاتی شده باشد این شرط سوم را دانشمندان «عنصر روانی جرم» نامیده و مجموع شرایط فوق الذکر را «عناصر سه گانه جرم» نامیده اند.(4)

آیا عناصر تشکیل دهنده جرم منحصر به همان عناصر سه گانه است؟ _ برخی از حقوقدانان(5) معتقدند که عناصر سه گانه مذکورکافی برای تحقق پدیده جنایی نبوده بلکه عنصر دیگری به نام عنصر غیر مشروع (Element Injuste) نیز ضروری است. آنان اضافه می نمایند که در بسیاری از موارد و از جمله دفاع مشروع با این که عناصر سه گانه جرم وجود دارند، مع هذا موردی برای تعقیب و مجازات مرتکب نیست، زیرا در این مورد، عنصر چهارم یعنی همان عنصر غیر مشروع وجود ندارد. لیکن اکثریت دانشمندان فرانسوی با این نظر موافق نبوده و اظهارنظر می نمایند که اصولاً لازمه تحقق هر جرم آن است که در ارتکاب عمل جنبه های غیر مشروع وجود داشته باشد؛ والا هر گاه خود مقنن به عللی از علل و از جمله دفاع مشروع، خاصیت جرم بودن را از عملی سلب نموده باشد، اصولاً نمی توان گفت که جرمی واقع شده است

بنابراین آن چه را که گارو و دانشمندان آلمانی تحت عنوان «عنصر غیر مشروع» بیان نموده اند، در حقیقت همان «زوال یا فقدان عنصر قانونی» است، لذا به نظرما بهتر آن است که عناصر تشکیل دهنده جرم را به همان عناصر سه گانه محدود نمود

در این مقاله مجال بررسی عناصر مادی و قانونی جرایم را نداریم و اندک نظری به عنصر روانی می اندازیم البته بررسی انگیزه و نقش آن در تکوین جرم. بنابراین با طرح چند سؤال بحث اصلی را آغاز می کنیم؛ جایگاه عنصر روانی در میان عناصر سه گانه تشکیل دهنده پدیده جنائی چیست؟ انگیزه چیست و جایگاه آن در تشکیل پدیده مجرمانه چیست؟ ارتباط عوامل موثر در رکن روانی (عمد و خطای جزائی) با انگیزه چیست؟

اما قبل از هر چیز لازم میدانم عوامل پدید آورنده پدیده جنایی را مقدمتاً بررسی کنیم

عوامل پدید آورنده پدیده جنائی

منبع عوامل بزه زا – ما مردمان مسلمان عادت داریم که همیشه از خداوند عز وجل تقاضا نمائیم که ما را از وسوسه و اغوا نفس بر حذر دارد. جملاتی از قبیل «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» نمودار ترس و هراسی است که مسلمان از تسلیم به هوا نفس داشته. این وسوسه های شیطانی که حد اعلای آن انسان را به ارتکاب گناه و جرم وا می دارد چیست؟ از کجا آمده است؟ آیا میزان و مقدار آن در همه یکی است؟ آیا ساختمان بدن و عوامل روانی در پیدایش و گسترش آن تاثیری دارد؟

دانشمندان معتقدند کلیه این عوامل اعم از عوامل زیستی و روانی و اجتماعی و فرهنگی در پیدایش بزه مؤثر بوده و هر کدام از آنها می توانند کم و بیش در ارتکاب جرم موثر بوده باشند. به همین علت هم کلیه این عوامل را عوامل بزه زا Facteurs Criminogenes نامیده و آن را به قسمت های مختلف تقسیم نموده اند

تقسیم بندی عوامل بزه را – اولین کسانیکه موضوع بزهکاری را مورد بررسی علمی قرار دادند دانشمندان مکتب تحققی(6) بودند. آنها با پیروی از فلسفه آگوست کنت که معتقد بود باید برای هر امر و پدیده ای، علت وقوع را کشف نموده، درصدد بر آمدند که برای وقوع جرائم علت سازی کنند. انریکوفری یکی از بنیانگذاران مکتب مزبور، این علل را به 2 دسته تقسیم بندی کرده است: علل مربوط به شخص بزهکار و علل مربوط به جامعه و فرهنگ و تعلیم و تربیت. دسته اول که به عوامل بزه زای داخلی Factuers endogenes معروف اند شامل کلیه عوامل انسانی و روانی اعم از ساختمان بدن، طرز کار غدد داخلی، ناراحتی های روانی، بیماری جسمی و مغزی و ;. می باشند در صورتیکه عوامل خارجی Factuers exogenes در خارج از شخص قرار داشته و شامل کلیه تاثیرات ناشی از محیط، اعم از خانوادگی، اجتماع، وضع اقتصاد و فرهنگ و ; می باشد.(7)

شرایط روانی تحقق پدیده جنائی (عنصر معنوی جرم)(8)

تعریف عنصر روانی – منظور از عنصر معنوی آن است که مرتکب عملی را که طبق قانون جرم شناخته شده با «قصد مجرمانه» انجام داده و یا آن که در ارتکاب آن عمل «مرتکب خبط و تقصیر جزائی» شده باشد

تعریف فوق کامل ترین تعریف از عنصر معنوی است. اما برای تحقق عنصر معنوی جرم شرایطی لازم است به قرار ذیل

1-اراده ارتکاب فعل

2-قصد مجرمانه

اول – اراده ارتکاب فعل

خواستن یکی از مولفه های عنصر روانی و مبنای تقصیر است که اراده ارتکاب نیز گفته می شود. در کلیه جرائم اعم از عمدی یا غیر عمدی اراده ارتکاب فعل وجود دارد و قانونگذار فقط انجام عمل ارادی را مجازات میکند. در عرف حقوقی گاه اراده را مرادف عمد به کار می برند که به منظور همان عمد در فعل به معنی خواستن فعل است و چون هر جرم علی الاصول تا اراده نباشد واقع نمی شود، بنابراین اراده در تمام جرائم اعم از عمدی یا غیر عمدی و حتی در جرائم خلافی وجود دارد

در صورت فقدان اراده ارتکاب فعل، تحقق جرم منتفی است. پس اگر شخصی دیگری را به شدت به جلو براند و در نتیجه این عمل، دست شخص اخیر به چشم ثالثی اصابت و او را مصدوم نماید، چنین حادثه ای مسئولیتی برای شخص دوم به وجود نمی آورد. از طرف دیگر اراده فعل مجرمانه باید با قصد مجرمانه یا خطای جزائی (بی احتیاطی، بی مبالاتی، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی)توأم باشد و گرنه به علت فقدان عنصر روانی، عمل ارتکابی جرم تلقی نمی گردد.(9)

روان شناسان در تعریف اراده می گویند: اراده عبارت است از قدرت و قوه درونی که انسان مختاری را به کار معینی وادار میکند لذا اعمال ارادی آن دسته اعمال هستند که پس از تامل و تفکر برای غرض معین و معلومی به اختیار از انسان صادر می شود. اختلاف اعمال غریزی از اعمال ارادی آن است که در فعل غریزی، فاعل نتیجه عمل خود را در نظر نمی گیرد و نتیجه کار هم بر او معلوم نیست و حال که اعمال ارادی به منظور غرض مشخص از انسان صادر می شود و از این جهت از صفات مخصوص انسان است.(10)

دوم- قصد مجرمانه

سوء نیت، سوء قصد، عمد و علم در مواد مختلف قانون جزا به یک معنی که شامل قصد مجرمانه بوده به کار رفته است. بسیاری از دانشمندان قصد مجرمانه را «آگاهی و علم مرتکب به نقض قانون جزا» دانسته مثلاً ویدال و مانیول می گویند «عمد آن است که کسی خواسته و دانسته مرتکب عملی شود برخلاف قانون جزا»(11)

امیل گارسون آن را «معرفت فاعل جرم به نامشروع بودن عمل ارتکابی دانسته است.(12) این تعریف مورد قبول اکثر شارحین حقوق جزای فرانسه قرار گرفته است.(13)

ولی ما تصور می کنیم که تعریف فوق کامل نباشد زیرا در هیچ یک از تعاریف به قصد نتیجه اشاره نشده است. و حال آن که طبق آن چه در فوق گفته شد علاوه بر آگاهی و یا اراده متهم عامل دیگری به نام قصد نتیجه ضروری است، زیرا در بعضی از موارد از قبیل اجبار یا فورس ماژور، مرتکب آگاهی کامل به نقض قانون جزا دارد، لیکن چون فاقد سوء نیت است لذا مسئول کیفری نیست

حقوقدانان ایرانی از جمله دکتر گلدوزیان قصد مجرمانه (عمد) را چنین تعریف می کند: «عمدعبارت است از هدایت اراده انسان به سوی منظوری که انجام یا عدم انجام آن را قانون گذار منع یا امر کرده است.»

دکتر اردبیلی عمد را متضمن میل و تصمیم فاعل در رسیدن به نتیجه مجرمانه می داند

در بررسی قصد مجرمانه همان طور که از تعاریف فوق بر می آید باید هم به فعل و هم به نتیجه مجرمانه توجه کرد

در ضمن لازم است بگوئیم در جرائم عمدی، فعل و نتیجه آن هر 2 مورد اراده و خواست عامل است.(14) یعنی قصد مجرمانه در جرائم عمدی وجود دارد

سوء نیت یا قصد مجرمانه دارای درجاتی است:(15)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله زندگي نامه امام رضا(ع) تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله زندگي نامه امام رضا(ع) تحت word دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله زندگي نامه امام رضا(ع) تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله زندگي نامه امام رضا(ع) تحت word

چکیده    
مقدمه    
پدر و مادر امام    
تولد امام    
زندگی امام در مدینه    
امامت حضرت امام رضا(ع)    
اوضاع سیاسی     
سفر به سوی خراسان    
حدیث سلسله الذهب    
ولایت عهدی    
جنبه علمی امام    
اخلاق و منش امام    
مختصری از کلمات حکمت آمیز امام    
شهادت امام    
تدفین امام    
مناظرات    
تالیفات علی ابن موسی الرضا    
دعوت مامون از امام به سوی مرو    
پیشنهاد ولایتعهدی مامون    
آزار مامون    
پس از شهادت    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله زندگي نامه امام رضا(ع) تحت word

علی الرضا در دانشنامه ایرانیکا

پرتوی از سیره و سیمای رضا (ع)

مجله کوثر، شماره (62)

چکیده :

امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می‌نماییم[1]

مقدمه

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان “رضا” به معنای “خشنودی” می‌باشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: “خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند.”

یکی از القاب مشهور حضرت “عالم آل محمد” است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش “جنبه علمی امام” آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد

امام رضا(ع)

پدر و مادر امام:

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان “نجمه” نام داشت

تولد امام:

حضرت رضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعده الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: “هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر “لااله‌الاالله” را از شکم خود می‌شنیدم، اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی‌رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت[2].”

 نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است

زندگی امام در مدینه:

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند


[1] – «خبر فارسی». بازبینی‌شده در 23/01/

[2] – امام رضا(ع)؛ محبوب مسلمانان جهان (آفتاب)


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله تحول بازار در طول تاريخ(از گدشته تا به امروز) تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله تحول بازار در طول تاريخ(از گدشته تا به امروز) تحت word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله تحول بازار در طول تاريخ(از گدشته تا به امروز) تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله تحول بازار در طول تاريخ(از گدشته تا به امروز) تحت word

مقدمه    
تحولات بازار در طول تاریخ( از گذشته تا به امروز)    
عوامل موثر بیرونی    
بازار قابل اعتماد    
رفتارهای بازار    
افزایش حجم کار دولت    
افزایش پر تفوی سهام    
حجم بازار     
سرمایه  گذاری های دورن گروهی    
اثرات تثبیت نرخ ارز    
چاقی موضوعی    
خطر شاخص گرایی    
ضرورت تقویت سیستم نظارتی    
چالشهای بازار و چشم انداز آینده    
ضرورت ایجاد نهادهای مالی    
بازار رو به رشد    
قانونمندی    
تضادهای آشکار    
چالشهای چهارگانه    
نتیجه گیری    
منابع    

مقدمه:

بازار امروزه دچار دگرگونی‌های اساسی شده است و این دگرگونی‌ها موجب گردیده که منطق بازار چنان شیوه گسترده‌ای برای‌اندیشیدن درباره نهادهای اجتماعی و به طور کلی‌تر درباره انسان، به دست دهد که در مورد مسائل متفاوتی چون زندگی شغلی افراد، دسترسی به خدمات عمومی و حتی فعالیت‌های خصوصی هم می‌توان از مفاهیمی چون رقابت، سرمایه‌گذاری، فایده‌مندی و انتخاب بهره جست. بازار تنها محل دادوستد و خرید و فروش نیست. تحول بازار؛ یعنی تحول در روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه‌ای است. بازار شرح وظایف بخش‌های خصوصی و دولتی را تعریف می‌کند. به قول «اسلیتروتونکیس»، (ایده بازار از حد مدل‌های مربوط به هماهنگ سازی امور اقتصادی فراتر می‌رود و با اصول گسترده‌تری در باب تنظیم اجتماعی و کنش اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند)


تحولات بازار در طول تاریخ( از گذشته تا به امروز)

ایران طی چند سال اخیر شاهد تحولاتی مثبت و سازنده بوده است؛ به طوری که سرمایه گذاران از آن استقبال کرده، ارزش بازار، تعداد شرکتهای پذیرفته شده و سرعت گردش سهام افزایش یافته و درنهایت نقش بازار در اقتصاد ملی پررنگ تر شده است

اگرچه بازار کشور ما همانند کشورهای درحال توسعه ماهیت درحال گذار دارد و نوسانهای مختلفی را تجربه می کند، ولی واقعیت این است که علاوه بر عوامل داخلی نظیر اقدامات و برنامه های جدید سازمان بازار، عوامل متعدد بیرونی مانند ثبات نرخ ارز، تزریق نقدینگی، بهبود وضعیت درآمدهای ارزی کشور، آزادسازی نسبی در حوزه خصوصی سازی، اصلاح قانون مالیاتها، بهبود رشد نسبی اقتصادی کشور، ورود سرمایه های خارجی به داخل، کاهش سودآوری در بخشهای دیگر اقتصادی، تسهیلات بانکها، تحولات جهانی و منطقه ای و; در رشد و تحول بازار نقش کلیدی و مؤثر داشته اند

بدیهی است هر تحولی چالشهایی را به همراه خود دارد که بازار نیز از آنها در امان نیست. لذا برای کاهش چالشها و تنگناها به نظر می رسد اقدامــــــاتی نظیر تشویق بیشتر مردم و سرمایه گذاران به استفاده از مشاوره، ضرورت بهره مندی از تنوع ابزارهای مالی، جلوگیری از اعوجاج قیمتها، لزوم اطلاع رسانی شفاف و ارزیابی درست از ارزش شرکتها، تقویت سیستم نظارتی بازار، افشای سرمایه گذاری های درون گروهی، ضرورت تحلیل اطلاعات خام و پاسخگویی سریع به مردم از نکات عمده ای است که باید موردتوجه دست اندرکاران و مسئولان سازمان بورس قرار گیرد

باتوجه به نقش کلیدی بازار در توسعه اقتصادی کشور و تحولات روبه رشد بازار در چند سال اخیر و نیز ضرورت بهره مندی خوانندگان تدبیر بویژه مدیران از چند و چون و ریشه های این تحولات، تدبیر برپایه رسالت خود ضمن دعوت از چندتن از صاحبنظران، مدیران و استادان دانشگاهها متناسب با وقت جلسه میزگرد به بررسی ابعاد مختلف موضوع پرداخته است

مباحث میزگرد به علت گستردگی دامنه بحث در دو شماره تقدیم علاقه مندان می شود. عوامل موثر درونی وبیرونی رشد تحولات بازار و برخی تنگناهــا و چالشها در این شماره و نیز پاره ای مشکلات و موانع و چشم انداز آینده بازار ایران در شماره بعدی دراختیار دوستداران قرار می گیرد

با سپاس فراوان از شرکت کنندگان در بحث، بخش نخست میزگرد را ازنظر می گذرانیم

دکتر ایمانی راد: از اینکه میهمانان حاضر دعوت تدبیر را برای شرکت در این میزگرد پذیرفتند خیلی سپاسگزارم. من برای بازکردن بحث، یک سری عوامل اثرگذار بر بازار را در محیط بیرون به صورت خیلی کوتاه بررسی می کنم و بقیه بحث را برعهده دوستان می گذارم

چون بحث امروز ما عمدتاً درمورد تحولات بازار است، دو دسته عوامل کلیدی روی این تحــــــولات اثر می گذارند. یک دسته عوامل درونی بازار مانند نهادهایی که در سازمان شکل گرفته است و کـــارایی و عدم کارایی این نهادها که به طور طبیعی در بازار اثرگذار است. یک سری عوامل هم در بیرون بازار قرار دارد که تاکید من بیشتر روی این عوامل بیرونی است

در چند سال اخیر بازار با رقمهای 26 درصد، 35 درصد و 125 درصد درحال رشد است و تقریباً جزو چند کشور اول در دنیاست که چنین رشدی را تجربه می کند. تجزیه وتحلیل علل این رشد، دارای اهمیت زیادی است. به نظر من بیشتر عوامل خارج از بازار این رشد را ایجاد کرده است، هرچند که عوامل درونی هم بدون اثر نبودند


عوامل موثر بیرونی

یکی از عوامل خارجی رشد بازار این است که به طور مستمر در اقتصاد ایران نقدینگی درحال تزریق شدن بـــوده و هست. وقتـــــی نقدینگی تزریق می شود، ابزارهای کافی را دراختیار بازار قرار می دهد که معاملات سهام را انجام دهند. طبیعی است که وقتی نقدینگی بــه طور مستقیم قیمتها را بالا می برد، سهم هم یک کالاست و قیمت آن هم افزایش می یابد. مثلاً به عنوان نمونه در سال 79، میزان نقدینگی 25 هزار میلیارد تومان بود و در سال 82 این رقم به 52 هـــــزار میلیارد تومان رسیده است. ضمناً پیش بینی بسیار قوی می شود که این رقم در دی ماه سال جاری به 65 هزار میلیارد تومان افزایش یابد. این امـــــر یکی از عوامل تقویت کننده بازار است، ولو یک تقویت واقعی نباشد

نکته دیگر اینکه تقریباً سه، چهار سال است که اقتصاد ایران رشد بالایی را تجربه می کند. این رشد بالا از 6 درصد شروع شده و برآوردها نشان می دهد که نرخ رشد تولید برای سال 82، به 7/4 درصد رسیده و برآوردهای بین المللی هم نشان می دهد که این نرخ رشد، به بالای 6 درصد در سال جاری می رسد

نکته جالب توجه این است که بیشترین نرخ رشد در بخش صنعت اتفاق افتاده و پایه بازار ایران هم این بخش است. بنابراین ارتباط تنگاتنگی بین نرخ رشد اقتصادی و نرخ رشد بازار نیز به وجود آمده است و به همین خاطر بخش قابل توجهی از رشد بازار را شاید بتوان مستقیماً به نرخ رشد صنعت وابسته کرد. مثلاً شاخص تولید کارگاه بزرگ صنعتی در سال 79، 13 درصد در سال 80 ، 15 درصد و در سال 81 ، 18 درصد رشد داشته است


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه پايان نامه ماهيت کيفر ارتداد تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه پايان نامه ماهيت کيفر ارتداد تحت word دارای 71 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه پايان نامه ماهيت کيفر ارتداد تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه پايان نامه ماهيت کيفر ارتداد تحت word

«تأملى بر ماهیت کیفر ارتداد»  
رویکرد انکار  
رویکرد تحلیل  
الف) گرایش سیاسى  
ب) گرایش اجتماعى  
ج) گرایش فردى  
رویکرد تقیید  
کیفر ارتداد، حکم حکومتى  
حکم حکومتى و شیوه بازشناسى آن  
بررسى ماهوى حکم مرتد  
الف) فضاى صدور حکم قتل مرتد  
ب) قواعد کلّى در باره مرتد  
ج) شرایط مختلف ارتداد  
ماهیّت تعزیرى حکم مرتد  
1- به کار نگرفتن تعبیر «حدّ» در روایات:  
2- تعبیرات فقها در باره کیفر مرتد  
3- انعطاف‏پذیرى کیفر مرتد در قرآن:  
4- انعطاف‏پذیرى کیفر مرتد در روایات:  
نگاه نهایى  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه پايان نامه ماهيت کيفر ارتداد تحت word

1 – محمدجعفر جعفرى لنگرودى، مبسوط در ترمینولوژى حقوق، ج‏1، ص‏256
2 – نگاه کنید به: سفر تثنیه، فصل 17، آیه 2 – 5؛ فصل 13، آیه 6 – 16؛ رساله پولس، باب 6
3 – نگاه کنید به: محمدحسین هیکل، الحکومه الاسلامیه، ص‏122
4 – ر.ک: موسوعه الفقه الاسلامى المقارن، ج‏4، ص‏252
5 – احمد صبحى منصور، حدّ الرده، ص‏61
6 – صبحى صالح، الاسلام و مستقبل الحضاره، ص‏213
7 – عبدالکریم سروش، فقه در ترازو، مجله کیان، شماره 46، ص‏20
8 – برخى از منکران هم از باب اینکه حدیث نمى‏تواند قرآن را «نسخ» کند، با کیفر مرتد مخالفت کرده‏اند. (ر.ک: جودت سعید، لا اکراه فى الدین، ص‏36) ولى واضح است که بیان حکمى که در قرآن وجود ندارد، به معنى «نسخ قرآن» نمى‏باشد
9 – مهندس بازرگان احکام مرتد را مخالف «لا اکراه فى الدین مى‏داند». در باره «ساب النبى» نیز مى‏گوید: اگر ادله قتل توهین‏کننده به پیامبر به حدى زیاد باشد که همه اهل سنت و شیعه را به اتفاق نظر وادار سازد، ولى در برابر این آیه قرآن نمى‏تواند بایستد که مسلمانان را به خوددارى در برابر چنین مسایلى دعوت مى‏کند: و لتسمعنّ من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذى کثیراً و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور (آل‏عمران، آیه 186). نگاه کنید به: مباحثه بازرگان با کیهان هوایى (73/12/3). قابل ذکر است که بازرگان در سالهاى قبل از آن، حکم قتل مرتد را بدون تردید مى‏پذیرفت (نگاه کنید به: دیندارى و آزادى، ص‏35)
10 – ابن حزم، المحلّى بالآثار، ج‏12، ص‏110 و 163
11 – ابن ادریس، کتاب السرائر، ج‏3، ص‏533
12 – عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 78/6/6، ص‏6: «اگر تکالیف دینى یا حقوق دینى معارضه با حقوق و تکالیف بیرون دینى کردند، حقوق و تکالیف بیرون دینى مقدم‏اند.»
13 – ابن حزم، المحلّى بالآثار، ج‏12، ص‏118، 119
14 – محمدعابد الجابرى، الدیمقراطیه و حقوق الانسان، ص‏217 و نگاه کنید به: مصاحبه على گلزاده غفورى با نشریه پیام هاجر (1378/5/5)
15 – حاج ملا هادى سبزوارى، نبراس، ص‏7
16 – میرزا حسین نائینى، الصلاه فى المشکوک، ص‏22
17 – مهدى بازرگان از قول پرفسور مارسل بوازار، استاد حقوق دانشگاه ژنو نقل مى‏کند که: علت سخت‏گیرى اسلام در باره مرتد، شاید بدان جهت باشد که در نظام حکومتى و سیستم ادارى جوامع اسلامى، ایمان به خدا جنبه صرفاً اعتقادى و حضور درون قلبى شخصى نداشته، بلکه جزو بندهاى «پیوستگى امت» و پایه‏هاى حکومت مى‏باشد به طورى که با فقدان آن، قوام و دوام جامعه متلاشى مى‏شود و مانند قتل نفس یا فتنه و فساد است که نمى‏تواند قابل تحمل باشد. (دیندارى و آزادى، ص‏135)
18 – عبدالقادر عوده، التشریع الجنائى الاسلامى، ج‏1، ص‏661، 536 و السید سابق، فقه السنه، ج‏2، ص‏305
19 – محمد المبارک، الحکم و الدّوله، ص‏147
20 – یادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏2، ص‏316
21 – حسینعلى منتظرى، در باب تزاحم، مجله کیان، شماره 45، ص‏151
22 – سید محمدحسین فضل‏اللَّه، آزادى و دموکراسى، مجله علوم سیاسى، زمستان 77، ص‏114
23 – سیدعلى خامنه‏اى، آزادى از نظر اسلام و غرب، مجله اندیشه حوزه، سال 4، شماره 2، ص‏39
24 – مثلاً گفته شده که حدود اسلامى براى سالم ساختن محیط اجتماعى است و در محیط اسلامى انجام مى‏شود نه محیط کفر: لا یقام على احد حدٌ بارض العدو. [حسینعلى منتظرى، مجله کیان، شماره 45] ولى با این استناد، به چنین نتیجه‏اى نمى‏توان دست یافت، زیرا عدم اجراى حد در سرزمین دشمن، براى جلوگیرى از فرار فرد کیفر شده به سوى دشمن است: «مخافه ان تحمله الحمیّه فیلحق العدو» [وسائل، ج‏18، ص‏318] و در متون فقهى مانند شرایع هم همین قید وارد شده است: و لا یقام فى ارض العدو مخافه الالتحاق [شرایع‏الاسلام، ج‏2، ص‏938] به علاوه «ارض العدو» غیر از «ارض الکفر» است و نسبت بین آنها «عموم من وجه» است. مثلاً سرزمین شام در عصر حکومت علوى، «ارض العدو» بود، ولى ارض الکفر به حساب نمى‏آمد. البته اصل مسأله از جنبه اینکه ملاک مذکور، «حکمت حکم» است – چنانچه آیتاللَّه خوانسارى استفاده مى‏کند: [جامع‏المدارک، ج‏7، ص‏44] – و یا «علت حکم» بوده و موجب تخصیص حکم مى‏شود – آن گونه که برخى فقهاى معاصر تمایل دارند: [جواد التبریزى، اسس الحدود، ص‏136] – قابل تأمل است. و به هر حال استنتاجى که براى نظریه مورد بحث صورت گرف
ته است، سست است
25 – نمونه‏اى از این گرایش، در دفاعیّه آقاى منتظرى از آقاى یوسفى اشکورى که در پاسخ به سؤالات «رادیو آزادى» نگاشته است، دیده مى‏شود: «ارتداد وقتى موجب اعدام است که با جحود و عناد و جبهه‏گیرى در برابر حق ملازم باشد و مجرد شک و تردید موجب اعدام نیست بلکه عقوبتى در پى ندارد» 1379/7/22 ولى به نظر مى‏رسد که این اظهار نظر بیشتر «جنبه سیاسى» دارد، زیرا با مبانى فقهى ایشان در تضاد است. در تعلیقه بر عروه الوثقى (ص‏51) هر گونه «تردید» در مبدأ رسالت را هرچند به «انکار» یا جحد نرسد، موجب «کفر» دانسته است. و در مسأله مرتد نیز به همراه صاحب عروه، قتل مرتد را در صورت امکان، واجب، و توبه را موجب سقوط حدّ ندانسته است (تعلیقه، ص‏80) و در بحثهاى استدلالى نیز همین مبنا را اخذ کرده است: ان انکار الالوهیه و التوحید و الرساله موجب للکفر و لو کان عن جهل و قصور. (کتاب الزکاه، ج‏1، ص‏14) در توضیح المسائل نیز به همین شکل مشى شده است. در گذشته نیز دیدیم که ایشان بر «زیر سؤال بردن مقدسات دینى» به عنوان مفسده‏اى که براى جامعه خطرناک است و مجازات و برخورد را ضرورى مى‏نماید، تأکید داشتند
26 – سیف‏اللَّه صرّامى، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، ص‏403، 256 و 260
27 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏18، ص‏544 و 545
28 – کلینى، اصول کافى، ج‏2، ص‏293
29 – محسن الحکیم، مستمسک العروه الوثقى، ج‏1، ص‏379
30 – الزبیدى، تاج العروس، ج‏7، ص‏471
31 – ابن منظور، لسان العرب، ج‏2، ص‏182
32 – خلیل بن‏احمد، کتاب العین، ج‏1، ص‏263
33 – کلینى، اصول کافى، ج‏2، ص‏286
34 – همان، ص‏287
35 – کلینى، اصول کافى، ج‏2، ص‏293
36 – همان، ص‏285: صحیحه عبداللَّه بن‏سنان (ح‏10، باب الکفر) و صحیحه منصور بن‏حازم (ح‏11، باب الکفر)
37 – در این مباحث از تفاوت بین «کفر فقهى» با «کفر کلامى» نباید غفلت کرد. کفر فقهى یعنى کفرى که موضوع احکام فقهى و دنیایى است که اثر آن در طهارت و نجاست، ارث و نکاح ظاهر مى‏شود، ولى کفر کلامى موضوع احکام اخروى از قبیل خلود در جهنم است. در کفر کلامى، ملاک جحود و عناد است و در کفر فقهى، موضوع عدم اقرار شهادتین است. ممکن است فردى از نظر فقهى مسلمان باشد، ولى از نظر کلامى کافر باشد، و به عکس ممکن است فردى از نظر فقهى کافر باشد، ولى از نظر کلامى، کافر نباشد. نسبت بین اسلام و کفر فقهى، «عدم و ملکه» است و هر شخصى که مسلمان نباشد و شهادتین نگوید، کافر است، ولى نسبت بین اسلام و کفر کلامى، ضدّین است. شهید مطهرى در کتاب عدل الهى، با نگاه کلامى مسأله را مطرح کرده‏اند (مجموعه آثار، ج‏1، ص‏294) که خارج از بحث کنونى با نگاه فقهى است
38 – ر.ک: ابوالقاسم خوئى، التنقیح فى شرح العروه الوثقى، ج‏2، ص‏58 و امام خمینى، کتاب الطهاره، ج‏3، ص‏314
39 – میرزاى قمى، قوانین الاصول، ج‏2، ص‏164 البته این نظریه را که میرزا در ضمن مباحث اصول آورده است، نمى‏توان فتواى فقهى او تلقى کرد، زیرا وى در جامع‏الشتات اظهار شک در توحید و رسالت را موجب ارتداد دانسته و آن را در نزد فقها غیر اختلافى شمرده است (ج‏2، ص‏742)
40 – میرفتاح مراغى، العناوین، ج‏2، ص‏735 و نگاه کنید به تعلیقه مرحوم شعرانى بر شرح اصول کافى ملا صالح مازندرانى، ج‏10، ص‏50 و 98
41 – شهید ثانى، حقایق الایمان، ص‏108؛ شیخ انصارى در کتاب الطهاره (بدون صفحه): ان انکار اصول الدین کالالهیه و الرساله لا فرق فى تکفیر منکرها بین ما کان للجحد مع العلم او بشبهه و امام خمینى، کتاب الطهاره، ج‏3، ص‏314
42 – ر.ک: شرایع‏الاسلام: من جحد ما یعلم من الدین ضروره و ارشادالاذهان: اذا جحد ما یعلم ثبوته من الدین ضروره
43 – ر.ک: حاج آقا رضا همدانى، مصباح الفقیه (طهاره) ص‏564 و سید ابوالقاسم خوئى، التنقیح، ج‏2، ص‏59
44 – سیف‏اللَّه صرامى، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، ص‏253
45 – این خطا در کتاب آزادى در قرآن، از محمدعلى ایازى نیز تکرار شده است و ر.ک: آزادى در قرآن، ص‏265
46 – عبارت صهرشتى در اصباح الشیعه چنین است: الارتداد هو ان یظهر الکفر باللَّه تعالى و برسوله و الجحد بما یعمّ به فرضه و العلم به من دینه بعد اظهار التصدیق به. (ینابیع الفقهیه، ج‏9، ص‏171) عبارت ابن زهره در غنیه نیز مشابه همین متن است
47 – کلینى، اصول کافى، ج‏2، ص‏23
48 – سیف‏اللَّه صرامى، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر، ص‏263
49 – سید محمدحسن مرعشى، دیدگاههاى نو در حقوق کیفرى اسلام، ج‏1، ص‏92
50 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏15، ص‏399
51 – همان، ج‏17، ص‏387
52 – سید محمدحسن مرعشى، دیدگاههاى نو در حقوق کیفرى اسلام، ج‏1، ص‏92
53 – محمدتقى مجلسى، روضه المتقین، ج‏6، ص‏385
54 – سید محمدعلى ایازى، آزادى در قرآن، ص‏266
55 – شهید اول، الدروس، ج‏2، ص‏54 از نظر فقهى بین «ارتداد» و «زندقه» فرق است. شیخ در مبسوط (ج‏7، ص‏282) مى‏گوید: «الکفر على ثلاثه اضرب: اصلى و ارتداد و زندقه»
56 – اردبیلى، مجمع الفائده و البرهان، ج‏13، ص‏344
57 – فخر المحققین، ایضاح الفوائد، ج‏4، ص‏550
58 – محمدحسن النجفى، جواهر الکلام، ج‏41، ص‏614
59 – سید محمدعلى ایازى، آزادى در قرآن، ص‏267
60 – همان، ص‏291
61 – محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، (استفتاءات)، ج‏2، ص‏504
62 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏18، ص‏545 (موثقه عمار ساباطى)
63 – همان، ص‏545 (صحیحه حسین بن‏سعید)
64 – همان، ص‏544 (صحیحه محمد بن‏مسلم)
65 – کلینى، اصول کافى، ج‏2، ص‏293
66 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏18، ص‏596 (تعلیقه شعرانى)
67 – شهید اول، القواعد و الفوائد، ج‏1، ص‏214؛ مقداد سیورى، نضد القواعد الفقهیه، ص‏158؛ شهید ثانى، تمهید القواعد، ص‏241
68 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏17، ص‏228 (من احیا ارضا میتهً فهى له)
69 – نگاه کنید به مبسوط، سرائر، شرایع و تحریر
70 – امام بخارى، الصحیح، ج‏6، ص‏112
71 – نگاه کنید به: تحریر الاحکام، علامه حلّى، ج‏2، ص‏182
72 – شهید اول، القواعد و الفوائد، ج‏1، ص‏217
73 – شهید ثانى، تمهید القواعد، ص‏242
74 – میرزاى قمى، قوانین الاصول، ج‏1، ص‏494 شهید اول و القواعد و الفوائد، ج‏1، ص‏216
75 – سوره بقره، آیه 217
76 – ر.ک: محقق اردبیلى، زبده البیان، ج‏1، ص‏392
77 – العاملى، مفتاح الکرامه، ج‏8، ص‏35
78 – سوره آل‏عمران، آیه 86 – 89
79 – در سوره توبه آیه 66 به «مجازات» گروهى از منافقان که در صدد «فتنه» بودند و در نتیجه از «اسلام» به «کفر» روى آوردند، اشاره شده است، علامه طباطبایى، این مجازات را «دنیوى» مى‏داند. (المیزان، ج‏9، ص‏335). قابل ذکر است که یکى از نویسندگان مسیحى، آیه 89 سوره نساء را (ودّوا لو تکفرون کما کفروا ; فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم) در مجازات قتل براى مرتدان صریح دانسته است (جنگ و صلح در قانون اسلام، دکتر محمد خدورى، ترجمه غلامرضا سعیدى، ص‏228) ولى این استناد صحیح نیست
80 – نورى، حسین، مستدرک الوسائل، ج‏18، ص‏163
81 – شیخ طوسى: مبسوط، ج‏2، ص‏36، 57 ج‏7، ص‏281، 284 ج‏8، ص‏71 خلاف، ج‏5، ص‏354، 357، علامه حلى: مختلف الشیعه، ج‏1، ص‏336، منتهى المطلب، ج‏2، ص‏960، 979 فخرالمحققین: ایضاح الفوائد، ج‏1، ص‏395 شهید اول: الدروس، ج‏2، ص‏52 محقق کرکى: جامع المقاصد، ج‏3، ص‏447، 480 محقق اردبیلى: مجمع الفائده، ج‏7، ص‏522 فاضل هندى: کشف اللثام، ج‏2، ص‏44، 436 محمدحسن النجفى: جواهر الکلام، ج‏30، ص‏46، 54 شیخ انصارى: مکاسب، ص‏393
82 – سوره بقره، آیه 216
83 – سوره آل‏عمران، آیه 72
84 – همان، آیه 99
85 – همان، آیه 149
86 – طبرسى، مجمع البیان، ج‏3، ص‏86
87 – سوره نساء، آیه 88
88 – سوره مائده، آیات 51 تا 54
89 – علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج‏5، ص‏113
90 – سوره نساء، آیه 137
91 – علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج‏5، ص‏114
92 – سوره منافقون، آیه 3
93 – سوره آل‏عمران، آیه 86
94 – علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج‏5، ص‏113 و ج‏3، ص‏340
95 – ر.ک: آخوند خراسانى، کفایه الاصول، ص‏274
96 – سوره بقره، آیه 256
97 – سوره یونس، آیه 99
98 – سوره مائده، آیه 32
99 – سوره ق، آیه 45؛ سوره انعام، آیه 107 و سوره غایشه، آیه 22
100 – محمد ابوزهره، العقوبه، ص‏
101 – ر.ک: محمدحسین اصفهانى، نهایه الدرایه، ج‏3، ص‏31
102 – آقا ضیاء الدین عراقى، شرح تبصره المتعلمین، ج‏1، ص‏328
103 – سید محمدکاظم طباطبایى، العروه الوثقى، ج‏1، (باب مطهرات، الثامن، مسأله 2). با موافقت عده‏اى از اعلام مثل حضرات آیات: بروجردى، نائینى، حائرى و اصفهانى
104 – محمدحسن النجفى، جواهر الکلام، ج‏32، ص‏13 (ان ظاهر الّادله الحکم باسلام قائلها مالم یعلم کذبه فالمنافق المعلوم حاله لا اشکال فى کفره)
105 – سید ابوالقاسم خوئى، التنقیح فى شرح العروه الوثقى، ج‏2، ص‏69 و ج‏3، ص‏234
106 – شیخ انصارى، کتاب الطهاره (بدون صفحه): فى شرح المفاتیح ان من بدیهیّات المذهب ان النبى(ص) کان یساور المنافقین و ما کان یجتنب منهم. اِلّا ان یقال ان هذه المعامله مع المنافقین المبطنین للکفر المظهرین للاسلام کان مختصاً بصدر الاسلام و من هنا یضعّف ما فى المعتبر ; (ادامه بحث شیخ انصارى نیز مربوط به همین موضوع است)
107 – محمدتقى مجلسى، روضه المتقین، ج‏6، ص‏382
108 – محمدحسن النجفى، جواهر الکلام، ج‏21، ص‏47
109 – شهید ثانى، مسالک الافهام، ج‏1، ص‏117
110 – محقق کرکى، جامع المقاصد، ج‏3، ص‏376
111 – جعفر سبحانى، مفاهیم القرآن، ج‏2، ص‏451
112 – شیخ طوسى، مبسوط، ج‏8، ص‏69 (التعزیر موکول الى الامام لا یجب علیه ذلک فان رأى التعزیر فعل و ان رأى ترکه‏فعل)
113 – لطف‏اللَّه صافى، التعزیر، ص‏
114 – شهید اول، القواعد و الفوائد، ج‏2، ص‏142
115 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏18، ص‏309: من عطّل «حداً» من حدودى فقد عاندنى
116 – همان، ص‏336 (لیس فى «الحدود» نظر ساعه)
117 – همان، ص‏333 (لا یشفعنّ احد فى «حدّ» اذا بلغ الامام، فانه لا یملکه ; و اشفع عند الامام فى «غیر الحد» مع الرجوع من المشفوع له)
118 – . در فقه عامه نیز معمولاً کیفر مرتد، به عنوان «حد» شناخته مى‏شود که خداوند مقرر فرموده است و امام باید به اجرا گذارد، ولى اخیراً عده‏اى از نواندیشان در جامعه اهل سنت، با این تلقى مخالفت کرده‏اند و شواهدى بر «تعزیرى بودن» آن ارائه کرده‏اند. شیخ راشد الغنوشى در این باره مى‏گوید: «جمهور علما قتل مرتد را حد مى‏دانند که قابل عفو و شفاعت نیست ولى پیامبر اسلام پس از ورود به مکه از قتل عبداللَّه بن‏ابى سرح که مرتد شده بود، به جهت شفاعت عثمان صرف نظر کرد. همچنین پیامبر دستور قتل زنى که مرتد شده بود را نمى‏داد و مى‏فرمود: «او توان جنگیدن علیه مسلمانان را ندارد». مفهوم این استدلال آن است که علت قتل مرتد صرفاً تغییر دین نیست بلکه «ارتداد»، «تهدیدى» براى نظام اسلامى است و به همین دلیل است که عقوبت آن با توجه به شرایط و مقتضیات زمان توسط حاکم تعیین مى‏شود. البته نقش دین در جامعه اسلامى با جوامع غربى فرق دارد، در آنجا دین صرفاً یک مسأله شخصى است و ارتباطى با نظام اجتماعى ندارد، در حالى که اسلام هم عقیده و هم مبناى نظام اجتماعى است، از این‏رو هر گونه آسیبى که بر دین وارد شود، بر نظام اجتماعى نیز صدمه مى‏زند، لذا حکومت موظف است که به صیانت از دین بپردازد. به نظر ما عقوبت مرتد، «جنبه تعزیرى» دارد.» 119 – سوره توبه، آیه 66
120 – همان، آیه 74
121 – علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج‏9، ص‏335
122 – سوره توبه، آیه 74
123 – الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج‏18، ص‏551
124 – همان، ص‏462 (قلت لابى‏عبداللَّه(ع): اى شى‏ء تقول فى رجل سمعته یشتم علیاً(ع) و یبرء منه؟ قال: فقال لى: و اللَّه هو حلال الدم، و ما ألف منهم برجل منکم، دعه)
125 – همان، ص‏552
126 – حسینعلى منتظرى، دراسات فى ولایه الفقیه، ج‏3، ص‏387
127 – به عنوان نمونه نگاه کنید به: سید ابوالقاسم خوئى، مستند العروه الوثقى، کتاب الصوم، ج‏1، ص‏294
128 – شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏124 و خصال، ص‏606

«تأملى بر ماهیت کیفر ارتداد»

یکى از تحقیقاتى که در مرکز تحقیقات علمى دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى اخیراً پایان یافته است موضوع «آزادى عقیده» مى‏باشد. در دو فصل نخست این تحقیق، مبانى معرفتى آزادى عقیده، اصول آزادى عقیده در غرب، آزادى ایمان و آزادى عقل مورد بررسى قرار گرفته است. بررسى آزادى تغییر عقیده و ماهیت کیفر ارتداد، که پیش روى دارید سومین فصل این پژوهش مى‏باشد. کتاب دین و دولت در اندیشه اسلامى که تا کنون جوایزى را به خود اختصاص داده است، تحقیق دیگرى از نویسنده محترم است که براى مرکز تحقیقات علمى انجام گرفته و در سال 78 منتشر شده است

کسانى که از آزادى عقیده از منظر دین دفاع مى‏کنند و بر مبناى اعتقادات اسلامى به توجیه و تحلیل آن مى‏پردازند، بلافاصله با این سؤال مواجه مى‏شوند که آیا در اسلام آزادى تغییر عقیده از اسلام به کفر پذیرفته شده است؟ و آنان که قصد بازگشت علنى از اسلام را داشته باشند با هیچ گونه محدودیت و مضیقه‏اى روبه‏رو نمى‏شوند و مرتدان از گزند عقوبت در امان مى‏مانند؟

آزادى عقیده، متضمّن چند آزادى است

الف) آزادى براى نفى هر گونه عقیده؛

ب) آزادى براى قبول هر گونه عقیده؛

ج) آزادى براى تغییر هر عقیده به عقیده دیگر

ایجاد محدودیت در هر یک از این موارد سه گانه، آزادى عقیده را با دشوارى مواجه مى‏سازد و چون در بخش سوم، ورود به اسلام مجاز، ولى خروج از آن ممنوع و تحت عنوان «ارتداد» قابل پیگرد و مجازات است، لذا چگونه مى‏توان گفت که در اسلام آزادى عقیده به شکل کامل مورد حمایت و تأیید قرار گرفته است؟

در اینجا باید به بررسى موضوع ارتداد و رابطه آن با آزادى عقیده بپردازیم. البته مسأله ارتداد در فقه اسلامى موضوعى کهن، و به ویژه در فقه شیعه، داراى بحثهاى متنوع و فراوانى است که به فروع و جزئیات آن نمى‏توان پرداخت. فقهاى گذشته در کتاب الطهاره، کتاب الارث، کتاب النکاح و کتاب الحدود، به شکل مبسوطى به این مسایل پرداخته‏اند. آنچه در این تحقیق، از اولویت و اهمیت بیشترى برخوردار است، بررسى مجازات مرتد از زاویه آزادى عقیده است، لذا از طرح مسایل دیگر ارتداد چشم‏پوشى مى‏شود

در آغاز به دیدگاههاى متنوعى که در باره کیفر مرتد وجود دارد و تحلیلهاى گوناگونى که از حدّ مرتد ارائه شده است مى‏پردازیم و پس از نقد و بررسى، به ارائه نظریه‏اى که ترجیح داده مى‏شود، خواهیم پرداخت

ارتداد از موضوعاتى است که در ادیان مختلف، به عنوان «جرم» شناخته شده است و برخى حقوقدانان بر این باورند که «در همه ادیان» جرم شمرده مى‏شود.(1)در عصر ساسانیان در مزدائیزم هم براى آن کیفرى در قوانین پیش‏بینى کرده بودند، چنانکه فردوسى مى‏گوید

که زردشت گوید به استا و زند

که هر کس که از کردگار بلند

به پیچد به یکسال پندش دهید

همان مایه سودمندش دهید

پس از سال اگر او نیاید به راه

کشیدش به خنجر به فرمان شاه

در متون مقدس مسیحیت نیز فراوان از قتل کسانى که دین را رها کنند سخن به میان آمده است.(2) با توجه به شواهدى که از ادیان مختلف در این باره وجود دارد، مجازات مرتد را «ماده‏اى مشترک» در همه قوانین ادیان باید دانست.(3) از این‏رو کسانى که به یکى از ادیان اعتقاد داشته و بر باورهاى مذهبى پاى‏بند باشند، قهراً با این پرسش روبه‏رو خواهند بود که آیا ارتداد با آزادى عقیده سازگار است؟

نویسندگان و پژوهشگران مسلمان در باره کیفر مرتد رویکردهاى مختلفى دارند که در «انکار»، «تحلیل» و «تحدید» مى‏توان خلاصه کرد

رویکرد انکار

فِرَق مختلف اسلامى، در باره کیفر مرتد اتفاق نظر دارند و هر چند در شرایط و موارد آن اختلافاتى بین آنها وجود دارد، ولى در اصل حکم و حتى مجازات قتل، تردیدى ندارند،(4) ولى در دهه‏هاى اخیر برخى نویسندگان مسلمان به مناقشه در این باره پرداخته و آن را مورد تردید یا انکار قرار داده‏اند. البته این تشکیکات را بدون تأثیر از جریان فرهنگى مغرب‏زمین و نگاه جدیدى که به آزادى عقیده و حقوق بشر وجود دارد نمى‏توان دانست

برخى منکرین، اساساً مستندات فقهى کیفر مرتد را مخدوش معرفى کرده و این حکم را عارى از دلیل معتبر دانسته‏اند. دکتر احمد صبحى منصور – از نویسندگان سنّى‏مذهب – در این باره مى‏گوید

«در باره حد مرتد فقط دو حدیث وجود دارد: یکى را اوزاعى بدون سند نقل کرده است. البته این حدیث به دلیل آنکه «بدون سند» است قابل اعتماد نیست، به علاوه که راوى آن اوزاعى، از وابستگان به دستگاه خلافت اموى و سپس عباسى است که با جعل این حدیث در صدد توجیه رفتار حکام ظالم در سرکوب مخالفان بوده است تا آنها را به عنوان مرتد، مهدور الدم قلمداد کند. روشن است که سخنان چنین فردى، بدون اعتبار است. ولى متأسفانه علماى بعد، به این حدیث وى، اعتماد کرده و به «سندسازى» براى آن پرداخته‏اند و در نتیجه مسلم پس از دو قرن آن را در صحیح خود وارد ساخته است

حدیث دوم در باره قتل مرتد، از «عکرمه» نقل شده است و در صحیح بخارى دیده مى‏شود، ولى عکرمه نیز فردى منحرف و غیر قابل اعتماد است.»(5)

این نویسنده بر همین اساس، به طور کلى حد مرتد را منکر شده است و آن را حکمى عارى از دلیل دانسته است. برخى دیگر از نویسندگان جدید اهل سنت، با «خبر واحد» دانستن این گونه احادیث، به مناقشه اصولى پرداخته و خبر واحد را در زمینه احکام شدیدى مانند «دماء» معتبر ندانسته‏اند. دکتر صبحى صالح در این باره مى‏نویسد

«من بدّل دینه فاقتلوه»، هرچند از نظر سند صحیح است، ولى در باره جان انسانها به خبر واحد نمى‏توان اکتفا کرد. مقصود آن است که حکم اعدام هیچ کس را به استناد روایتى که در حد تواتر نباشد، نمى‏توان صادر کرد، زیرا نصوص قرآنى و نبوى بر حفظ جان انسان تأکید دارد و تنها در صورتى که مسأله مورد اجماع مسلمین باشد، از این قاعده مى‏توان صرف نظر کرد، و در باره مرتد چنین اجماعى وجود ندارد که مرتد صرفاً به دلیل «تغییر عقیده» مستحق قتل باشد.»(6)

در جامعه ما نیز کسانى همین آهنگ را سر داده و از بیان فوق اقتباس و پیروى کرده و گفته‏اند که اگر مهمترین دلیل حجیّت خبر واحد، سیره عقلا باشد، وقتى که خبر واحد با حقوق انسان در تعارض قرار گیرد، به اقتضاى همان سیره عقلا از حجیّت مى‏افتد و لذا باید احتیاط کنیم و در پى ادله و قرائن محکم‏ترى باشیم. و بر این اساس قائل شده‏اند که هرچه تکلیفى سنگین‏تر و منافى‏تر با «حقوق مسلّمه» باشد، خبرى که از آن حکایت مى‏کند مشکوک‏تر و ضعیف‏تر تلقى مى‏شود و از حجیّت مى‏افتد، لذا مسأله «قتل مرتد»، «سنگسار کردن» و چیزهایى از این قبیل را نمى‏توان با ادله مربوط به حجیّت خبر واحد تحکیم کرد.(7)

اشکال سومى که منکران احکام مرتد، مطرح ساخته‏اند، «تعارض آن با قرآن» است.(8) این مبنا مورد توافق مسلمانان است که هیچ حدیث و روایتى چنانچه با قرآن به عنوان یک سند قطعى و دست اول، در تعارض باشد، اعتبار ندارد و لذا روایات را بر قرآن باید عرضه کرد و با آن باید سنجید. بر این اساس گفته‏اند احکام مرتد، با آیاتى از قرآن که آزادى عقیده را به رسمیت مى‏شناسد مانند «لا اکراه فى الدین»، در تضاد است، و لذا نمى‏توان بر آن اعتماد نمود.(9)

البته براى کسانى که با فقه اسلامى آشنا باشند و از منطق حقوقى آن اطلاع کافى داشته باشند، چنین ایرادات و اشکالاتى قابل اعتنا نیست. همچنان که در حوزه متخصصان فقه و حقوق، این گونه مناقشات بى‏سابقه بوده و حتى در حدّ یک قول شاذ و نادر هم مورد توجه قرار نمى‏گیرد، زیرا روایات مربوط به مرتد که در فقه مورد استناد قرار گرفته و اسناد آن مورد کاوش واقع شده است، به دو روایت خلاصه نمى‏شود. حتى در فقه اهل سنت که منابع روایى آن در مقایسه با شیعه، اندک است، مصادر دیگرى مورد توجه فقها قرار دارد،(10) و در فقه شیعه، مدارک چندان فراوان است که سخت‏گیرترین محدثان و فقیهان، و حتى کسانى که خبر واحد را معتبر نمى‏شمارند، در برابر آن تسلیم شده‏اند.(11)

البته اگر کسى «سنگسار زناکار» را منافى با «حقوق مسلّم» بشر بشمارد، و روایات را از اثبات آن عاجز تلقى کند، قهراً در باره مجازات مرتد هم جز این نمى‏توان انتظارى از وى داشت! توضیحات این نظریه‏پردازان نشان مى‏دهد که این گونه ایرادات هرچند در قالب یک مبناى نوین اصولى ارائه مى‏شود، ولى در حقیقت از دیدگاه خاص آنها از «حقوق بشر» تراوش مى‏کند و تازه معلوم نیست که اگر «خبر متواتر» باشد و در تعارض با «حقوق بشر» قرار گیرد چه راه حلى براى رفع تعارض وجود دارد؟ و آیا در آن صورت دست کشیدن از حقوق بشر جایز بوده و مى‏توان با نادیده گرفتن «حقوق مسلّمه» به سنگسار کردن در زناى محصنه و یا قتل در مورد لواط اقدام کرد؟ مگر نه این است که در تعارض «حقوق بشر» با «تکالیف دینى» حکم به «تقدم حقوق بشر» داده‏اند؟(12)

در این تحلیلها، آنچه که پذیرفتن حکم را دشوار و سنگین نموده است، پیش‏فرضهایى است که از فرهنگ جدید غرب اخذ شده و به عنوان اصول غیر قابل خدشه تلقى شده است، و البته با چنین رویکردى، همه احکام اجتماعى، سیاسى و اقتصادى اسلام، به دلیل آنکه «خبر متواتر» بر آن وجود ندارد، و یا اگر در قرآن آمده است به دلیل آنکه از نظر ایشان عموم و شمولش براى عصر و زمان ما قطعى نیست، قابل مناقشه بوده و مخدوش مى‏باشد

در باره مخالفت احکام مرتد با «لا اکراه فى الدین» هم – اگر دلالت این آیه را بر آزادى عقیده بپذیریم – تازه نوبت به آن مى‏رسد که در صدد فحص از «مخصِّص» آن برآییم و چنانچه دلیلى بر تخصیص آن وجود داشته باشد، بر طبق مبناى مورد قبول علماى شیعه و سنى که «سنت معتبر»، عمومات قرآن را تخصیص مى‏زند، باید به تخصیص قرآن ملتزم شد، و «دلیل خاص» هرگز به عنوان مخالف و معارض قرآن تلقى نمى‏شود. از این‏رو ابن حزم مى‏گوید

«احدى از امت اسلامى در عدم اخذ به ظاهر لا اکراه فى الدین، مخالفتى ندارد».(13)

قابل ذکر است که برخى از نویسندگان مسلمان به طور کلى در باب مرتد، «سنّت» را به عنوان یکى از منابع فقه و حقوق اسلامى نادیده گرفته و به بهانه آنکه در قرآن ارتداد به شکل محاربه با دولت اسلامى مطرح شده است، ولى از جنبه تغییر عقیده، کیفرى براى آن بیان نگردیده است، از پاسخ دادن به مسأله احکام ارتداد گریخته‏اند.(14) ولى آیا این شیوه از کسانى که سنّت رسول خدا را معتبر مى‏شمارند و عمل او را حجّت مى‏دانند پذیرفتنى است؟

رویکرد تحلیل

فقها در بحثهاى فقهى خود، در صدد یافتن «دلیل حکم»اند و پس از آن، در جستجوى «علت حکم» برنمى‏آیند مگر آنکه «علت» در دلیل بیان شده باشد که شعاع آن مورد بحث قرار مى‏گیرد. بر این اساس، فقیه مستند حکم شرعى را ارائه مى‏کند و رازگشایى از احکام و جستجوى از علل و مصالح آنها را در حیطه کار خود نمى‏بیند. به خصوص که قانون الهى هرچند بر مصالح واقعى بشر مبتنى است ولى در عین حال آگاهى انسانها به اسرار این احکام کامل نیست و لذا آنچه که «علت» نامیده مى‏شود، بیشتر جنبه «حکمت» داشته و در همین حد اعتبار دارد، مگر آنکه انسانهایى با غیب ارتباط داشته و بر علل احکام و رموز آن احاطه یابند. به قول حاجى سبزوارى

فکل حکم جاءَ فیه مصلحه

و ان لدى الاوهام لیست واضحه

لکن عند الانفس الکلیّه

اسرارها الخفیّه جلیه(15)

محققان فن اصول، نشان داده‏اند که وقتى «فلسفه حکم» در متون دینى بیان مى‏شود، نباید آن را ضرورتاً «علت» تلقى کرده و حکم را دائر مدار آن دانست، بلکه چه بسا ممکن است این فلسفه در حدّ «حکمت تشریع» باشد.(16)

در باب ارتداد، پرسشها و ایرادات عصرى، «فلسفه حکم» را با حساسیت بیشترى مواجه ساخته است و فقها و حقوقدانان مسلمان را به عرصه چالش در باره علت ممانعت از روى آوردن یا بازگشت به کفر و فلسفه مجازات مرتد، وارد ساخته است. در این میان متفکران اسلامى که به موازین فقهى اسلام وفادار مانده‏اند و دغدغه‏هاى نسل امروز را نادیده نمى‏انگارند، سعى کرده‏اند با تبیین مفاسد ارتداد و آثار مخرب آن، عقوبت مرتد را توجیه عقلانى کنند. در این باره به سه گرایش مى‏توان اشاره کرد

الف) گرایش سیاسى

در این گرایش، آثار ارتداد بر دولت اسلامى مورد توجه قرار مى‏گیرد. مثلاً عبدالقادر عوده، ارتداد را از زاویه تهدیدى که براى حکومت اسلامى دارد و آن را در معرض فروپاشى قرار مى‏دهد،(17) ارزیابى کرده است. وى مى‏گوید در همه نظامهاى سیاسى، اقدام براى «براندازى»جرم است، و چون در نظام سیاسى اسلام، عقیده دینى، پایه و اساس آن را تشکیل مى‏دهد، از این‏رو، «ارتداد» اقدام براى براندازى تلقى مى‏شود. در حقیقت، همه نظامهاى حقوقى – و از آن جمله اسلام – اتفاق نظر دارند که براندازى، اقدامى مجرمانه و قابل تعقیب و مجازات است، و آنچه بین اسلام و قوانین امروزى تفاوت مى‏کند، تحلیلشان از موضوع ارتداد است که از نظر فقه اسلامى، مصداق براندازى شمرده مى‏شود، زیرا مکتب، زیربناى نظام اسلامى است و براى پاسدارى از «کیان نظام»، به ناچار باید جلوى ارتداد را گرفت، ولى در نظامهاى سیاسى دیگر، چون دین نقشى در نظام اجتماعى ندارد و دولت صرفاً بر مبناى قوانین بشرى شکل مى‏گیرد، لذا تغییر عقیده دینى براندازى به حساب نیامده و منع قانونى ندارد. ولى به هر حال در آن نظامها هم نسبت به تفکرى که اساس نظم اجتماعى مقبول را مورد تهدید قرار مى‏ دهد، چنین حساسیتى وجود دارد و با آن برخورد مى‏شود.(18) نتیجه این تحلیل آن است که ارتداد صرفاً در «نظام اسلامى» جرم شمرده مى‏شود و از آن نظر که ارکان دولت اسلامى را سست مى‏کند قابل تعقیب است‏(19) و لذا نباید آن را از نوع رفتارى که به طور کلى «حقوق دیگران» را مورد مخاطره قرار مى‏دهد از قبیل «دزدى» به حساب آورد، زیرا این گونه اقدامات در هر جامعه‏اى، ممنوع بوده و قابل پیگرد مى‏باشد یعنى «نوع حکومت» بر «جرم» تأثیرى نمى‏گذارد

ظاهراً استاد علامه شهید مطهرى نیز به همین نکته توجه داشته‏اند که در یادداشتهاى خود در پاسخ به اینکه «جایز القتل بودن مرتد فطرى چگونه با آزادى عقیده سازگار است؟» آورده‏اند

«این، ظاهراً از شؤون حکومت اسلامى است، یعنى از آن جهت که اسلام یک حکومت است و اجتماع به نوبه خود مصالحى دارد. آنجا که حکومت اسلامى نیست، چنین حکمى هم نیست.»(20)

ب) گرایش اجتماعى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395
دانلود پروژه مقاله شرايط و موجبات حد در شرب خمر تحت word

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 دانلود پروژه مقاله شرايط و موجبات حد در شرب خمر تحت word دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد دانلود پروژه مقاله شرايط و موجبات حد در شرب خمر تحت word   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

بخشی از فهرست مطالب پروژه دانلود پروژه مقاله شرايط و موجبات حد در شرب خمر تحت word

مسکر یعنی چه ؟  
علامه طباطبایی ، صاحب تفسیر المیزان عقیده دارد :  
خمر :  
با توجه به شان نزول آیه ، مسلمین مانند کفار با عنایت به مفهوم « سکر »  
شرایط حد مسکر  
استثناء در اعمال حد  
مقدار حد  
صاحب شرایع گوید :  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه دانلود پروژه مقاله شرايط و موجبات حد در شرب خمر تحت word

1 ـ مفردات ، راغب اصفهانی ، ترجمه دکتر سید غلامرضا خسروی حسینی ، جلد 2 انتشارات مرتضوی ، 1363 صص 331 ، 333 ، نثر طوبی یا دائره المعارف قرآن مجید ، آیت ا;حاج میرزا ابوالحسن شعرانی ، انتشارات اسلامیه 1398 ، ه پ ق ص 347 و قاموس قرآن ،سید علی اکبر قریشی ، جلد 2 انتشارات اسلامیه 1353 ص

2 ـ المیزان جلد 24 ، انتشارات محمدی ، ذیل کلمه ”سکر”

3 ـ نظر آقای سید علی ، صاحب ریاض الجنه به نقل از آیت ا;محمد محمد گیلانی ، صاحب کتاب حقوق کیفری در اسلام ، انتشارات المهدی ، 1361 ص

4 ـ مقصود از لاغیر ;در جمله صاحب جواهر یعنی غیر از آنچه که عقل را تغییر می دهد و با آن سرور و قوت نفس حاصل می گردد ، در اغلب کسانی که آن را تناول می کنند

5 ـ رجوع به جواهر الکلام ، شیخ محمد حسن نجفی ، جلد 41 انتشارات اسلامیه 1400 ه پ ق ص

6ـ قاموس قرآن ،‌ همان ، ص 282 و مفردات قرآن راغب اصفهانی ، ص 333 و حقوق جزایی اسلام ، عباسعلی محمودی ، جلد 6 ، انتشارات نهضت زنان مسلمان ، 136 ، ص

7 ـ قاموس قرآن ، جلد 2 ،ص 299 و مفردات راغب ، جلد اول ص

8 ـ مفردات راغب ، جلد اول ، ص

9 ـ المیزان ، جلد 2 ،ص

10 ـ فرهنگ جدید عربی ، فارسی ، ترجمه محمد بندرریگی ، انتشارات اسلامی ، جلد 2 ، و 13 ص

11 ـ نهج الفصاحه ، ترجمه آقای ابوالقاسم پاینده ، انتشارات جاویدان ، 6و12 جلد اول ، ص

12 ـ شرایع الاسلام ، محقق حلی ، ابوالقاسم نجم الدین ، انتشارات اسماعلیان ، جلد 4 ، ص

13 ـ تبصره علامه حلی ، انتشارات اسلامیه ، 1369 ص

14 ـ مختصرالنافع ، علامه حلی ، انتشارات دینی 1368 ص

15 ـ تحریرالوسیله ، امام خمینی ، جلد 4، ص 215 مساله 2 و شرایع ، جلد 4 ص 156 ، المختصر المنافع ، ص 22، و لمعه ص

16 ـ 17 ـ شرایع اسلام ـ محقق حلی ، انتشارات اسماعیلیان ـ جلد 4ص1و

18 ـ لمعه ص

19 ـ شرایع جلد 4 ص 156 لمعه ص 24 و

20 ـ همان منبع

21 ـ مبانی تکمله المنهاج ، آیت ا;خویی ، جلد اول ، ص 220 ،به نقل از حقوق جزایی اسلام ، عباسعلی محمودی ، ص

مسکر یعنی چه ؟

سکر به معنی مستی و حالتی است که میان انسان و عقل او عارض می شود یا قرار می گیرد و یا حالتی است که از نوشیدن الکل اتیلیک و اقسام دیگر آن حاصل می شود

سکر اسمی است برای هر چیز که سکر آورد و مست کننده باشد

سکر یعنی بند آوردن و بسته شدن مجرای آب و این تعبیر به جهت اینکه میان انسان و عقلش که آب حیات او است سد می گردد . (1)

علامه طباطبایی ، صاحب تفسیر المیزان عقیده دارد

« ظاهراً اصل در معنی کلمه زوال عقل به خاطر استعمال چیزی است که عقل را زائل می کند . (2) بعضی از اندیشمندان اسلامی مسکر را عبارت از چیزی می دانند که موجب اختلال در نظم کلام و افشاء راز می گردد و به قولی : « چیزی است که موجب اختلال ادراک و عقل می شود و در اکثر مرتکبین به شرب خمر با شادی و توانایی کاذب همراه است . » ( 3 )

گفته شد ، هر آنچه اثر آن فقط اختلال باشد ( مرقد ) نام دارد که خواب آوراست و حواس انسانی را از کار می اندازد و گرنه مفسد عقل است . مانند بنگ . حشیش ، صاحب جواهرالکلام می فرماید

اما ما یغیرالعقل لا غیر ( 4 ) فهواالمرقدان حصل معه تغیب الحواس الخمس و الا فهو المفسد العقل لما فی البنج و الشوکران » صاحب جواهر مرجع تشخیص مسکر و وجه فارق و ممیز را « مرقد » و مخدر از نظر « عرف » تعریف می کند . (5)

با توجه به این که غفلت و بی خبری نوعی مستی است . لذا به آن ( سکرت ) گفته اند . از جمله در سوره حجر آه 72 از قرآن کریم می فرماید : « لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون » یعنی ای محمد ، به جان تو سوگند که آنان ( مردم دنیا ) همیشه در غفلت خود سرگردان خواهند بود .( یا مست شهوات نفسانی و در گمراهی و حیرت خواهند بود )

یا سکرت الموت ” در سوره ق آیه 119 به معنی مرگ آمده که همان بیهوشی و شدت و سختی مرگ است که بر عقل غالب می شود و هوش از سر انسان می رود

همچنین در آیه 15 سوره حجر بیان می دارد

« انما سکرت ابصار نابل نحن قوم مسحورون » یعنی جز این نیست که چشمان ما را محمد فرو بسته و در ما سحرو جادو بکار برده است

در این آیه ، مقصود این است که دیدگان ما ( کفار ) حیران شد . لذا سکر در مفهوم حیران شدن بکار رفته است که نوعی مستی و بی شعوری را بیان می دارد . ( 6 ) پس ، مسکر = مست کننده ، سکران = مست و سکاری به معنی مستان است . آیه 43 سوره نساء مقررمی دارد : « و لا تقربو االصلوه و انتم سکاری » یعنی هرگز با حال مستی به نماز نیایید ؛ تا بدانید که چه می گویید . این خطاب به اهل ایمان است که در مقطعی از تاریخ صدر اسلام با تخلف از موازین در حال مستی قیام به نماز می کردند

خمر

خمر، به معنی ستر و پوشاندن چیزی است. هرچیزی که با آن یا بوسیله آن پوشانده شود خمار نیز گفته می شود که جمع آن خمر است و به روسری هم می گویند . همانگونه که خداوند سبحان در سوره نور آیه 31 می فرماید « و لیضربن بخشر هن علی جیوبهن »یعنی : روپوش خویش را بایستی بر طرفین شانه ها و گریبان خود قرار دهند به هر نوشیدنی مست کننده و یا به شراب یا آشامیدنی مست کننده یا می و باده از آن جهت خمر می گویند ، که عقل را می پوشاند و زایل می کند . (7)

راغب در مفردات خود اضافه می کند : « نامیدن خمر به نوشیدنی که سکر آور است ، برای این است که در مرکز و جایگاه خرد انسان پنهان می شود و آن را اشغال و تباه می سازد . » (8) لهذا محکوم به حرام بودن است وتاکید به اجتناب و دوری از آن می شود

آیات قرآنی مربوط به این مساله از این قرار است

در ادیان الهی بخصوص در دین اسلام ، خمر و شرب آن حرام است . زیرا چیزی را که زائل کننده عقل است ، خداوند حلال نمی شمارد . نظر دین اسلام در تحریم شرب و هر چیز مست کننده است ؛ ولو یک قطره و یا مخلوط با چیز دیگر باشد در خصوص خمر و راجع به آیاتی که سخن از خمر و اجتناب و حرام بودن آن می کند ، چنین استفاده می شود که خداوند طی آیات متعدد با زمینه سازی ، مقدمه چینی و بالاخره با آماده کردن مردم آن را حرام کرده است در این مورد به ترتیب به آیات قرآنی ذیل استناد می شود

« و من ثمرات النخیل و الاعناب تتخذون منه سکرا رزقاً حسناً ان فی ذالک لایه لقوم یعقلون » یعنی از میوه درخت خرما و انگور که از آن نوشابه های شیرین و رزق نیکو بدست می آورید ، در این کار نیز آیت قدرت حق برای خردمندان پدیدار است

با توجه به شان نزول آیه ، مسلمین مانند کفار با عنایت به مفهوم « سکر »

شراب می نوشیدند و برای خود حلال می دانستند ، تا این که عمر و جمعی از صحابه از رسول ا;درباره شراب که موجب زوال عقل است فتوا طلب کردند که آیه 219 سوره مبارکه بقره نازل شده است : « یسئلونک عن الخمر والمیسر قل فیها اثم کبیر و منافع للناس و اثمهما اکبر من نفعهما و ;» یعنی ای پیامبر از تو ازحکم شراب و قمار می پرسند . بگو در این دو گناه بزرگی است و منافعی برای مردم دارد اما گناه این دو از سود آنها بیشتر است

پس از نزول این آیه ، بسیاری از مسلمین از شرب خمر دست کشیدن و ترک خمر کردند ، ولی اندکی کماکان باده گساری می کردند . لحن این آیه تند نیست و ددر مقطعی از زندگی مسلمین و ابلاغ رسالت در این حکم چنین تفهیم می کند ، که ضرر شرب و قمار از نفع آن بیشتر است ، هر چند با مقایسه آیه 133 سوره اعراف که می فرماید

« قل انما حرم ربی الفواحش ما ظهر منها و ما بطن والاثم و البغی بغیر الحق » یعنی بگو ای پیامبر که خدای من هر گونه اعمال زشت را چه در آشکار و چه در پنهان و گناهگاری و ستم به ناحق را حرام کرده است ؛ حرمت خمر استفاده می شود زیرا به دلالت آیه « اثم » حرام است و به وجود اثم در خمر تصریح شده ، در نتیجه خمر حرام است

در سوره نساء آیه 430 فرماید

« یا ایهاالذین امنو لا تقربو الصلوه و انتم سکاری ، حتی تعلموا ما تقولون » که از مستی در نماز نهی شده است و به نظر می رسد که بعضی مسلمین در این مقطع تاریخی هنوز از شراب دست نکشیده بودند . با وصف این که قبلاً ضرر آن بیش از منافعش ذکر شده است ولی باز هم از شراب استفاده می کردند و حتی پس از مصرف و تناول آن به نماز می ایستادند

در مرحله سوم ، آیه های 90 و 91 سوره مائده نازل شده است که می فرماید : « یا ایهاالذین امنو انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه لعلکم تفلحون » یعنی ای کسانی که ایمان آوردید ، جز این نیست که شراب و قمار و بت ها و بخت آزمایی ( تیرهای گروبندی ، چوبهای قرعه ، لاتار ) همه این ها پلید و از عمل شیطان است . پس از انها پرهیز و اجتناب کنید تا رستگار شوید

در دنباله آیه می فرماید

« انما یرید الشیطان ان یقع بینکم العداوه و البغضاء فی الخمر و المیسر و یصدکم عن الصلوه فهل انتم منتهون »یعنی همانا شیطان می خواهد بین شما به وسیله شراب و قمار دشمنی و کینه افکند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد آیا شما از آن دست بر می دارید ؟

در این آیه که در مدینه نازل شده است با جمله « فاجتنبوه و هل انتم منتهون » مقرر می دارد که دیگر کسی حق ندارد به آن نزدیک شود . به عبارت دیگر و به تعبیر علامه طباطبایی آیه می فهماند که تا آن زمان خمر و تناول خمر را ترک نکرده بودند

علامه طباطبایی ، در المیزان از اصول کافی ، از قول علی بن یقطین نقل می کند که مهدی عباسی خلیفه وقت از امام موسی بن جعفر .(ع) پرسیدند : آیا شراب در کتاب خدا حرام است ؟ مردم فقط نهی شدنش را می دانند ، حرام بودنش را نمی دانند . امام فرمود : « بلکه آن حرام است « .گفت : در کدام محل از کتاب خدا تحریم آمده است یا ابوالحسن ؟ امام فرمود : انما حرم ابی الفواحش …(9)

بنا به مراتب معروضه شرابخواری از ابتدا در شریعت اسلام حرام بوده است ، انهایهبا نزول تدریجی آیات اعمال حد شراب خمر از سال دوم هجری قمری به مراحل اجرا در آمده است

به هر حال خمر که از انگور است و مشهور به بنت ااعنقود (10) یعنی دختر رز یا مشروب الکلی وفقاع که از شراب اثمار و از جمله آبجو سکرآور ، حرام می باشد

قول نبی اکرم (ص)

1ـ حرام ا;

یعنی خداوند شراب و هر چه مستی آورد حرام کرده است

2 ـ اجتبواالخمر فانها مفتاح کل شر

یعنی : از شراب بگریزید که کلیه همه بدیها است

3 ـ اجتبوا کل مسکر

یعنی :از هر چه مست می کند بپرهیزید

4 ـانها کم عن قلیل ما اسکر کثیره

یعنی : هرچه زیادش مست می کند از کمش نیز اجتناب کنید .(11)

باعث و موجب ، حد مسکر

آنچه که باعث و موجب اعمال حد مسکر است ، همانا تناول مسکر می باشد بدون توجه به مقدار کم یا زیاد آن

صاحب شرایع در موجب مسکر و اعمال حد گوید

« و هو تناول المسکر او الفقاع اختیارامع العلم بالتحریم اذا کان المتناول کاملها »(12)

یعنی : و آن تناول کردن مست کننده یا فقاع است ، از روی اختیار یا علم به حرام بودن ، هر گاه تناول کننده ، کامل باشد . ( یعنی بالغ و عاقل باشد ) بنا بر این قیود چهارگانه مذکور شرایط ضروری برای اعمال حد مسکر است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی
تاریخ : جمعه 6 فروردين 1395